پيمان توطئه ابن مُلْجم با هم مسلكان خود - نگاهی بر زندگی دوازده امام (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی بر زندگی دوازده امام (ع) - نسخه متنی

حسن بن یوسف علامه حلی؛ مترجم: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(( كمر خود را براى مرگ محكم ببند، چرا كه به ناچار مرگ با تو ديدار كند و از كشته شدن مهراس و بى تابى
مكن ، آن هنگام كه بر تو وارد شود )) .

وقتى كه به صحن خانه (حياط) رسيد، مرغابيها به سوى او آمدند و نعره و فرياد مى زدند (افرادى كه درخانه
بودند) آنها را از حضرت دور مى كردند،اميرمؤ منان ( عليه السلام ) به آنها فرمود: (( دَعُوهُنَّ
فَاِنَّهُنَّ نوايحٌ؛ آنها را رها كنيد كه نوحه گرانند )) . پس بيرون رفت و (همان شب ) ضربت شهادت خورد.

پيمان توطئه ابن مُلْجم با هم مسلكان خود

در اينجا به ذكر نمونه هايى از رواياتى كه بيانگر انگيزه و چگونگى قتل امام على ( عليه السلام ) است
توجّه كنيد:

1 - سيره نويسان مانند ابومخنف و اسماعيل بن راشد و ... مى نويسند:

گروهى از خوارج در مكّه اجتماع كردند و با هم به گفتگو پرداختند و از زمامداران ياد كردند و رفتار
آنها را زشت شمردند و از نهروانيان (كه در جنگ با على ( عليه السلام ) به هلاكت رسيده بودند) ياد كردند
و اظهار ناراحتى و تاءثّر نمودند تا اينكه بعضى از آنان گفتند: خوب است ما جان خود را به خدا بفروشيم
و نزد اين زمامداران گمراه برويم و در كمين آنان قرار گيريم و آنان را بكشيم و مردم شهرها را از دست
آنان آسوده كنيم و انتقام خون برادران شهيدمان را كه در نهروان كشته شده اند بگيريم !!!
همه آنان اين پيشنهاد را پذيرفتند و هم پيمان شدند كه پس از مراسم حجّ، طرح خود را دنبال كنند.

در اين اجتماع ، (65) (( عبدالرّحمن بن ملجم )) گفت : من شما را از دست على آسوده مى كنم و عهده دار كشتن
او مى شوم .

(( برك بن عبداللّه تميمى )) : پيشنهاد كرد كه كشتن معاويه با من .

و (( عمرو بن بكر تميمى )) گفت : من شما را از شرّ عمروعاص ، آسوده مى سازم و عهده دار كشتن او مى شوم .

اين سه نفر با هم پيمان محكم بستند و بر اجراى آن ، اصرار ورزيدند و در مورد وقت اجراى اين توطئه ، هر
سه توافق كردند كه شب نوزدهم ماه رمضان ، به آن اقدام نمايند و سپس از همديگر جدا شدند و در انتظار
اجراى توطئه خود بودند. ابن ملجم - لعنت خدا بر او - كه از قبيله (( كِنده )) بود با رعايت مخفى كارى ،
از مكّه به سوى كوفه رهسپار شد و با ياران خود در كوفه ملاقات كرد، ولى براى اينكه توطئه اش فاش نشود،
آن را به هيچ كس نگفت .

ملاقات ابن ملجم با قُطّام و مهريّه قُطّام

ابن ملجم در كوفه روزى به ديدار يكى از هم مسلكان خود كه از قبيله (( تيم رباب )) بود رفت ، تصادفا
قُطّام (زن زيبا چهره ) در آنجا بود، قطّام دختر اخضر تيمى بود كه پدر و برادرش در جنگ نهروان به دست
اميرمؤ منان على (عليه السلام ) كشته شده بودند و او از زيباترين بانوان آن زمان بود، وقتى كه ابن
ملجم او را ديد، عاشق و شيفته او شد و عشق او در دلش جاى گرفت ، به طورى كه در همان مجلس از او
خواستگارى كرد.

قطام گفت : (( چه چيز را مهريّه من قرار مى دهى ؟ )) .

ابن ملجم گفت : (( هرچه را بخواهى آماده ام آن را بپردازم )) .

قُطّام گفت : (( مهريّه من عبارت است از سه هزار درهم و يك كنيز و يك غلام و كشتن على بن ابى طالب )) .

ابن ملجم گفت : آنچه گفتى مى پذيرم ، ولى كشتن على را چگونه انجام دهم ؟ ))
قطام گفت : با به كار بردن حيله و غافلگيرى ، اين كار را انجام بده ، اگر به هدف رسيدى دلم را شفا داده
و شاد مى كنى و زندگى خوشى با من خواهى داشت و اگر در اين راه كشته شدى ، (( فَما عِنْدَاللّهِ خَيْرٌ
لَكَ مِنْ الدُّنْيا وَما فِيها؛ آن پاداشى كه در نزد خدا دارى براى تو بهتر از دنيا و آنچه در
دنياست )) .

ابن ملجم گفت : (( سوگند به خدا! من از اين شهر گريخته بودم ، اكنون به اين شهر نيامده ام مگر براى اجراى
آنچه از من خواستى كه كشتن على باشد، اين خواسته ات را نيز انجام مى دهم )) .

قطام گفت : من نيز تو رادر اين كار مساعدت و يارى مى كنم .

به دنبال اين جريان ، قُطّام براى (( وردان بن مجالد )) كه از قبيله (( تيم رباب )) بود، پيام فرستاد و

/ 101