امام كاظم (ع ) در زندانهاى مختلف - نگاهی بر زندگی دوازده امام (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی بر زندگی دوازده امام (ع) - نسخه متنی

حسن بن یوسف علامه حلی؛ مترجم: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

السلام ) به سوى بصره رفت يا بغداد، بى خبر بمانند و سواران همراه آن حضرت را نشناسند و به سوارانى كه
امام كاظم (عليه السلام ) را مى بردند، دستور داد كه وقتى به بصره رسيدند، امام كاظم (عليه السلام ) را
در بصره به (( عيسى بن جعفر بن منصور )) تحويل دهند و او در آن روز (به عنوان رئيس ‍ زندان ) در بصره بسر
مى برد.

امام كاظم (ع ) در زندانهاى مختلف

1 - در زندان عيسى بن جعفر: سواران ، امام كاظم (عليه السلام ) را به بصره آوردند و به (( عيسى بن جعفر ))
تحويل دادند و آن بزرگوار يك سال را در بصره در زندان عيسى گذراند.

هارون براى (( عيسى بن جعفر )) نامه نوشت كه موسى بن جعفر را به قتل برسان ، وقتى اين نامه به دست عيسى
رسيد، بعضى از دوستان نزديك و مورد اطمينان خود را طلبيد و نامه هارون را براى آنان خواند و در اين
باره با آنان به مشورت پرداخت . آنان به او گفتند كه : (( دست به كشتن امام نيالايد و از هارون بخواهد تا
او را در اين مورد معاف دارد )) .

عيسى نامه اى به هارون نوشت و در آن يادآورى كرد كه : (( مدّت طولانى موسى بن جعفر (عليه السلام ) در
زندان من بوده و من در اين مدّت او را آزمودم و جاسوسهايى بر او گماشتم ، چيزى از او نيافتم جز اينكه
همواره به عبادت بسر مى برد، حتى شخصى را ماءمور مخفى كردم تا دعاى او را بشنود، او گزارش داد كه موسى
بن جعفر (عليه السلام ) در دعاى خود بر من وبر تو، نفرين نمى كند و ما را به بدى ياد نمى نمايد و براى
خود جز آمرزش و رحمت الهى را درخواست نمى نمايد، اينك كسى را به اينجا بفرست تا موسى بن جعفر (عليه
السلام ) را به او بسپارم و گرنه او را آزاد مى كنم ؛ زيرا از نگهداشتن او در زندان رنج مى برم )) .

نقل شده : يكى از جاسوسان به (( عيسى بن جعفر )) گزارش داد كه از موسى بن جعفر( عليه السلام ) در زندان
اين دعا را بسيار شنيده است :


(( اَللّهُمَّاِنَّكَ تَعْلَمُاَنِّى كُنْتُ اَسْاءَلُكَ اَنْ تَفْرِغَنِى لِعِبادَتِكَ وَقَدْ
فَعَلْتُ فَلَكَالْحَمْدُ ))
(( خدايا! تو مى دانى كه من از درگاهت مى خواستم كه مرا درجاى خلوتى براى عبادت تو، قرار دهى و تو اين
خواسته ام را اجابت كردى ، تو را حمد مى گويم و از تو سپاسگزارم )) .

2 - در زندان فضل بن ربيع : وقتى كه نامه عيسى به هارون رسيد، هارون شخصى را ماءمور كرد كه به بصره برود
و موسى بن جعفر (عليه السلام ) را از زندان عيسى تحويل بگيرد و به بغداد روانه سازد و به (( فضل بن ربيع
)) (يكى از وزيران ) تحويل دهد. او همين ماءموريّت را انجام داد و امام كاظم (عليه السلام ) را به بغداد
آورد و به فضل بن ربيع تسليم نمود.

امام كاظم (عليه السلام ) مدّت طولانى تحت نظر فضل بن ربيع در بغداد بسر برد.

هارون از فضل بن ربيع خواست كه امام كاظم (عليه السلام ) را به قتل برساند، ولى او نيز از اين كار
سرباز زد، هارون در نامه اى به او دستور داد تا موسى بن جعفر (عليه السلام ) رابه (( فضل بن يحيى ))
بسپارد.

3 - در زندان فضل بن يحيى برمكى : فضل بن يحيى ، امام كاظم (عليه السلام ) را تحويل گرفت و در يكى از
اطاقهاى خانه اش جا داد، ديدبانانى بر او گماشت ، آنان گزارش دادند كه موسى بن جعفر (عليه السلام )
همواره به عبادت اشتغال دارد و تمام شب را با نماز و قرائت قرآن به صبح مى آورد و سرگرم دعا و كوشش
براى عبادت است و بسيارى از روزها را روزه مى گيرد و روى خود را از محراب عبادت به سوى ديگر نمى
گرداند.

فضل بن يحيى وقتى كه امام را چنين يافت ، گشايشى در كار او نمود و احترام شايانى به آن حضرت مى كرد.

خبر احترام يحيى از امام كاظم (عليه السلام ) به هارون رسيد و او در آن وقت در (( رِقّه )) (محلّى نزديك
بغداد) بود، نامه اى براى فضل بن يحيى نوشت : امام كاظم (عليه السلام ) را احترام نكن ، بلكه او را به
قتل برسان .

فضل از دستور هارون سرپيچى كرد و دستش را به خون مقدّس امام كاظم (عليه السلام ) نيالود. اين خبر به
هارون رسيد، بسيار خشمگين شد، فورا (دژخيم بى رحم خود) مسرور خادم را طلبيد و به او گفت : هم اكنون به

/ 101