2 - داورى در مورد گاوى كه الاغى را كشت - نگاهی بر زندگی دوازده امام (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی بر زندگی دوازده امام (ع) - نسخه متنی

حسن بن یوسف علامه حلی؛ مترجم: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كند.

على (عليه السلام ) آن پسر را بين آن دو نفر قرعه زد، قرعه به نام يكى از آنان افتاد و على ( عليه السلام
) آن پسر را به او واگذار كرد و او را الزام كرد كه نصف قيمت آن پسربچه را اگر برده است به شريك خود
بپردازد و فرمود:

(( اگر مى دانستم شما از روى آگاهى دست به اين كار زديد (و آميزش حرام را انجام داديد) در مجازات شما،
سختگيرى بيشتر مى نمودم )) .

خبر اين داستان به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رسيد، پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
) صحّت داورى على (عليه السلام ) را امضا كرد و همين داورى را در اسلام مقرّر كرد و سپس فرمود:


(( اَلْحَمْدُ للّهِِ الَّذى جَعَلَ مِنّا اَهْلَ الْبَيْتِ مَنْ يَقْضِى عَلى سُنَنِ داوُدَ (عليه
السلام ) وَسَبِيلِهِ فِى الْقَضاءِ )) .


(( حمد و سپاس خداوندى را كه در ميان ما خاندان نبوّت ، كسى را قرار داد كه طبق سنّت و روش حضرت داوود
(عليه السلام ) قضاوت مى كند )) .

يعنى قضاوت او بر اساس الهام الهى است كه همسان وحى است و داورى على ( عليه السلام ) همانند آن است كه
دستور صريح از طرف خدا آمده باشد.

2 - داورى در مورد گاوى كه الاغى را كشت

در روايات آمده : دو نفر مرد به حضور رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رسيدند، يكى از آنان گفت
: اى رسول خدا! گاو اين شخص ، الاغ مرا كشته است در اين باره بين ما قضاوت كن .

رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: (( نزد ابوبكر برويد تا او قضاوت كند )) . آنان نزد
ابوبكر رفتند و جريان خود را به او گفتند. ابوبكر گفت چرا نزد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم )
نرفته ايد و نزد من آمده ايد؟.

گفتند: به حضور آن حضرت رفتيم او ما را به نزد شما فرستاد.

ابوبكر گفت : حيوانى ، حيوانى را كشته است چيزى بر گردن صاحب حيوان كشنده نيست !!
آنان به حضور رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بازگشتند و قضاوت ابوبكر را به عرض آن حضرت
رساندند.

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: (( نزد عمر بن خطاب برويد تا او در اين باره قضاوت كند )) .

آنان نزد عمر رفته و جريان را گفتند، او گفت : چرا نزد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نرفته
ايد و به اينجا آمده ايد؟

گفتند: به حضور رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رفتيم ، او ما را نزد شما فرستاد.

عمر گفت : چرا پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) شما را نزد ابوبكر نفرستاد؟.

گفتند: نزد او نيز فرستاد.

عمر گفت : او چه گفت ؟.

گفتند: ابوبكر گفت : حيوانى ، حيوان ديگر را كشته است و چيزى بر گردن صاحب حيوان كشنده نيست .

عمر گفت : به نظر من نيز همين است كه ابوبكر گفته !!
آنان به حضور رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بازگشتند و همه جريان را به عرض آن حضرت
رساندند.

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به آنان فرمود: (( به حضور علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) برويد
تا او در اين مورد قضاوت كند )) .

آنان به حضور على (عليه السلام ) رفته و جريان را گفتند.

على (عليه السلام ) فرمود: (( اگر گاو به اصطبل و جايگاه الاغ رفته و الاغ را كشته است ، صاحب گاو بايد
قيمت الاغ را به صاحبش بدهد و اگر الاغ به اصطبل و جايگاه گاو رفته و گاو او را كشته است ، بر گردن
صاحب گاو چيزى نيست )) .

آن دو مرد به حضور رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بازگشتند و چگونگى قضاوت على (عليه السلام

/ 101