الصِّدّيِقِ الاَْكْبَر وَالْفاروُقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ وَاَنَّهُ يَعْسُوبُ
الْمُؤْمِنينَ، وَالْمالُ يَعْسُوبُ الظَّلَمَةِ )) .
(( على (عليه السلام ) نخستين فردى است كه به من ايمان آورد و نخستين فردى خواهد بود كه در روز قيامت با
من دست مى دهد و اوست صدّيق اكبر و جداكننده بين حقّ و باطل و اوست پناه و اميرمؤ منان ، چنانكه مال و
ثروت ، پناه ستمگران است )) .شيخ مفيد (؛ ) مى گويد: (( روايات در اين باره بسيار است و گواه بر (صدق ) آنها نيز مى باشد )) .
2 - تقدّم على (ع ) در علم و آگاهى
الف : (( ابن عبّاس )) مى گويد: رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: (( على بن ابيطالب اَعْلَمُ اُمَّتِى وَاَقْضاهُمْ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنْ بَعْدِى )) .(( على (عليه السلام ) در علم از همه افراد امّت من آگاهتر است و در قضاوت درباره موضوعاتى كه بعد از من
مورد اختلاف مى شود بهتر از همه ، قضاوت مى كند )) .ب : (( اَصْبغ بن نُباته )) مى گويد: هنگامى كه مردم با على (عليه السلام ) به عنوان خليفه رسول خدا (صلّى
اللّه عليه و آله و سلّم ) بيعت كردند (73) ، آن حضرت ، عمامه (يادگار) رسول خدا را به سر بسته بود و لباس
(يادگار) او را بر تن نموده بود. در مسجد از منبر بالا رفت و (ايستاده ) پس از حمد و ثنا، مردم را موعظه و
نصيحت كرد، سپس نشست و انگشتان دو دست خود را داخل هم گذارد و به زير ناف نهاد، آنگاه فرمود: اى
مردم !
(( سَلُونِى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِى فَاِنَّ عِنْدِى عِلْمُ الاَْوَّلِينَ وَالاَّْخَرِينَ
... )) .
(( از من بپرسيد قبل از آنكه مرا نيابيد (و از ميان شما بروم ) چرا كه علم پيشينيان و آيندگان ، نزد من
است )) .بدانيد سوگند به خدا! اگر بستر خلافت برايم گسترده شود (و بر آن بنشينم ) با پيروان تورات ، طبق تورات
و با پيروان انجيل ، طبق انجيل و با پيروان زبور، طبق زبور، و با پيروان قرآن طبق قرآن ، حكم مى كنم به
گونه اى كه (اگر) هريك از اين كتابها، به سخن درآيد بگويد: (( پروردگارا! على (عليه السلام ) مطابق قضاوت
تو، قضاوت كرد )) ، سوگند به خدا! من به قرآن و معانى بلند پايه آن از همه آگاهتر هستم و اگر يك آيه از
قرآن نبود (74) ، قطعا شما را به آنچه تا روز قيامت ، پديد مى آيد، آگاه مى كردم )) .سپس بار ديگر فرمود: (( سَلُونِى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِى ...؛ قبل از آنكه مرا نيابيد، از من بپرسيد،
سوگند به خداوندى كه دانه را (در دل خاك ) شكافت و انسان را آفريد، اگر از هر آيه قرآن از من سؤ ال كنيد
به شما خواهم گفت كه آن آيه ، چه وقت نازل شده ؟ و در مورد چه كسى نازل شده ؟ و از ناسخ و منسوخ ، محكم و
متشابه ، عامّ و خاصّ و محل نزول آن (از مكّه يا مدينه ) شما را آگاه مى سازم ، سوگند به خدا! هيچ گروهى
، اكنون تا روز قيامت ، نيست مگر آنكه من رهبر و جلودار و دعوت كننده آن گروه را مى شناسم و مى دانم كه
كدام در مسير گمراهى گام برمى دارد و كدام در خط رشد و سعادت )) .و امثال اينگونه روايات بسيار است كه براى رعايت اختصار، به همين مقدار (دو روايت فوق ) قناعت شد.
3 - گفتار پيامبر به فاطمه در شاءن على (ع )
(هشت ويژگى )
(( ابى هارون )) مى گويد: نزد ابوسعيد خدرى (يكى از اصحاب بزرگ پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم )) رفتم و به او گفتم : (( آيا در جنگ بدر بودى ؟ )) گفت : آرى .گفتم آياشنيده اى كه رسول خدا( صلّى اللّه عليه و آله و سلّم )سخنى به فاطمه - سَلامُاللّهِعَلَيْها-
فرموده باشد؟ابوسعيد گفت : آرى ، در يكى از روزها فاطمه - سلام اللّه عليها - گريان به حضور پيامبر (صلّى اللّه عليه
و آله و سلّم ) آمد و عرض كرد: (( اى رسول خدا! زنان قريش در مورد فقر و تهيدستى على (عليه السلام ) مرا