10 - ادامه فداكارى على (ع ) در مكّه - نگاهی بر زندگی دوازده امام (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی بر زندگی دوازده امام (ع) - نسخه متنی

حسن بن یوسف علامه حلی؛ مترجم: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و سلّم ) از هم پاشيد و رشته هاى طرحشان از همديگر گسسته شد و انديشه هايشان بى نتيجه ماند و
آرزوهايشان برباد رفت و تار و پودشان پاروپور شد.

تدبير پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و فداكارى على (عليه السلام ) موجب قوام نظام اسلام و
واژگونى شيطان و خوارى كافران و دشمنان گرديد. و در اين منقبت ، هيچ كس با امير مؤ منان على (عليه
السلام ) شركت نداشت و حتّى هيچ فردى نظير آن - و حتّى قريب به آن را - نداشت ، بلكه از ويژگيهاى منحصر
به فرد على (عليه السلام ) بود (كه حاضر شد خود را آماج شمشيرها و نيزه ها قرار دهد).

خداوند در تجليل و گرامى داشت فداكارى على (عليه السلام ) اين آيه از قرآن را فرستاد:

(وَمِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ ).

.(80)

(( و بعضى از مردم (مؤ من و ايثارگر مانند على (عليه السلام ) در ليلة المبيت ) جان خود را در برابر
خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است )) .

10 - ادامه فداكارى على (ع ) در مكّه

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به عنوان امين (امانتدار) قريش ، خوانده مى شد. و نگهبان امينى
براى حفظ اموال قريش بود، وقتى كه ناچار شد به طور ناگهانى (بدون مهلت ) از مكّه هجرت كند، در ميان قوم
خود و مردم مكّه ، شخص امينى جز اميرمؤ منان على (عليه السلام ) را نيافت كه امانتهاى مردم را به او
بسپارد تا به صاحبانش برگرداند. ونيز كسى را جز على (عليه السلام ) نيافت كه ديون خود را به وسيله او
بپردازد و دختران و زنان خانواده و همسرانش را گرد آورده و به سوى مدينه ببرد، پيامبر (صلّى اللّه
عليه و آله و سلّم ) در اين امور مهم ، تنها على (عليه السلام ) را برگزيد و پاكى ، جوانمردى ،
امانتدارى و لياقت على عليه السلام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را آسوده خاطر نمود؛ چرا كه
، شجاعت ، جوانمردى ، پاكدامنى و پارسايى على (عليه السلام ) اطمينان داشت .

اميرمؤ منان على (عليه السلام ) نيز به خوبى از عهده اين امور برآمد، امانتها را به صاحبانش
برگرداند، حقوق حقداران را ادا كرد، دختران و زنان و همسران پيامبر( صلّى اللّه عليه و آله و سلّم )
را نگهدارى كرد و آنان را تحت توجّهات و عنايات پرمهر خود، از گزند دشمنان ، حفظ نمود و به سوى مدينه
روانه ساخت ودر مسير، با آنان رفاقت و مدارا كرد تا آنان را با بهترين شيوه ، با كمال حراست و مهر،
محبّت و حسن تدبير به مدينه ، به حضور رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رساند.

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) على (عليه السلام ) را در خانه خود جاى داد و در حريم خود فرود
آورد و چون يكى از افراد خصوصى خانواده با او رفتار كرد و او را از خانواده اش جدا نساخت و او را محرم
اسرار خود نمود و اين رفتار بيانگر يگانگى پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) با على ( عليه
السلام ) است و حكايت از آن دارد كه هيچ كس از خويشان پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نتوانستند
چنين موقعيّت تنگاتنگى در محضر پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) پيدا كنند و احدى را ياراى نيل
به آن مقام ارجمند يا نزديك به آن مقام نبود، به علاوه فضايل ويژه ديگرى كه قبلاً خاطرنشان گرديد كه
قلب انديشمندان را شيفته نموده و سرشار از عشق و شوق كرده است .

11 - اعلان برائت از مشركان توسّط على (ع )

يكى از ويژگيهاى مخصوص اميرمؤ منان على (عليه السلام ) آن چيزى است كه (( در حديث برائت )) آمده (كه در
سال نهم هجرت اتفاق افتاد) پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) (آيات برائت و بيزارى از مشركان را
كه در آغاز سوره توبه آمده ) نخست به ابوبكر سپرد تا به مكّه برود و در مراسم حجّ آن را اعلان كند،
ابوبكر به سوى مكه رهسپار شد، چندان از مدينه دور نشده بود كه جبرئيل بر پيامبر (صلّى اللّه عليه و
آله و سلّم ) نازل شد و عرض كرد: خداوند به تو سلام مى رساند و مى فرمايد:

(( لا يُؤَدّىِ عَنْكَ اِلاّ اَنْتَ اَوْ رَجُلٌ مِنْكَ؛ اعلان بيزارى از مشركان نبايد انجام گيرد
جز به وسيله خودت يا مردى از خودت )) .

رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) على (عليه السلام ) را طلبيد و به او فرمود: (( بر شتر غضبا سوار
شو و به سوى ابوبكر برو و نامه برائت از مشركين را از او بگير و خودت آن را به مكّه ببر و به مشركان

/ 101