گذرى بر زندگى امام هشتم حضرت رضا (ع )
ويژگيهاى زندگى امام رضا (ع )
بعد از امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) مقام امامت به پسرش حضرت ابوالحسن على بن موسى الرّضا (عليهالسلام ) رسيد، چرا كه او در فضايل سرآمد همه برادران و افراد خانواده اش بود و در علم و پرهيزكارى بر
ديگران برترى داشت و همه شيعه و سنّى بر برترى او اتفاق نظر دارند و همگان آن حضرت را به تفوّق بر
ديگران در جهت علم و فضايل معنوى مى شناسند.به علاوه پدر بزرگوارش امام كاظم (عليه السلام ) بر امامت او بعد از خودش تصريح فرموده و اشاراتى
نموده كه درباره هيچيك از برادران و افراد خانواده او، چنين تصريح و اشاراتى ننموده است .حضرت رضا (عليه السلام ) به سال 148 هجرى (يازدهم ذيقعده يا ...) در مدينه چشم به اين جهان گشود، و در طوس
خراسان در ماه صفر (161) سال 203 هجرى در سنّ 55 سالگى از دنيا رفت . .(162)مادر آن حضرت (( اُمّ الْبَنين )) نام داشت كه اُمّ ولد بود. مدّت امامت او و مدّت سرپرستى او از اُمّت
، بعد از پدرش ، بيست سال بود.
چند نمونه از دلايل امامت حضرت رضا (ع )
1 - تصريح و اشارات امام كاظم (عليه السلام ) بر امامت حضرت رضا (عليه السلام )؛ اين مطلب را جمع كثيرىنقل كرده اند از جمله از اصحاب نزديك و مورد اطمينان و صاحبان علم و تقوا و فقهاى شيعيان (امام كاظم
(عليه السلام ) ) كه به نقل آن پرداخته اند، عبارتند از:داوود بن كثير رِقّى ، محمّد بن اسحاق بن عمّار، علىّ بن يقطين ، نعيم قابوسى و افراد ديگر كه ذكر
آنان به طول مى انجامد.(( داوود رِقّى )) مى گويد: به اباابراهيم (امام كاظم (عليه السلام ) ) عرض كردم : فدايت شوم ! سنّ و سالم
زياد شده و پير شده ام ، دستم را بگير و از آتش دوزخ مرا نجات بده ، بعد از تو صاحب اختيار ما (يعنى
امام ما) كيست ؟آن حضرت اشاره به پسرش امام رضا (عليه السلام ) كرد و فرمود: (( هذا صاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِى ؛ امام شما
بعد از من اين پسرم مى باشد )) .2 - (( محمّد بن اسحاق )) مى گويد: به ابوالحسن اوّل (امام كاظم (عليه السلام ) ) عرض كردم : آيا مرا به
كسى كه دينم را از او بگيرم ، راهنمايى نمى كنى ؟در پاسخ فرمود: (( آن راهنما) اين پسرم على (عليه السلام ) است )) روزى پدرم (امام صادق (عليه السلام ) )
دستم را گرفت و كنار قبر پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) برد و به من فرمود: (( پسر جان ! خداوند
متعال (در قرآن ) مى فرمايد:(... اِنّى جاعِلٌ فِى الاَْرْضِ خَلِيفَة ...)؛ من در روى زمين جانشين و
حاكمى قرار خواهم داد (163) ، خداوند وقتى سخنى مى گويد و وعده اى مى دهد، به آن وفا مى كند )) . .(164)3 - (( نعيم بن صحاف )) مى گويد: من و هشام بن حَكَم و علىّ بن يقطين در بغداد بوديم ، على بن يقطين گفت :در حضور عبد صالح (امام كاظم (عليه السلام ) ) بودم ، به من فرمود: (( اى على بن يقطين ! اين على ، سرور
فرزندان من است ، بدان كه من كُنيه خودم (يعنى ابوالحسن ) را به او عطا كردم )) .