(يا علقمه ) گفتند: اييت الا تثبيطا من ال رسول الله صلى الله عليه و آله و نصره النعثل حراق المصاحف
(15) يعنى تو مى خواهى مردم را از آل رسول خدا صلى الله عليه و آله منصرف سازى و به نصرت و دفاع از عثمان
بر انگيزى عثمانى كه سوزاننده مصاحف است . سويد گفت : شما عثمان را سوزاننده حراق مصاحف مى خوانيد،
ولى سوگند به خدا داستانى را برا شما بازگو مى كنم كه از زبان على بن ابيطالب عليه السلام شنيدم كه مى
گفت : اى مردم از خدا بترسيد مبادا درباره عثمان دچار گزافه گويى و غلو گرديد، و از گفتن حراق المصاحف
درباره او دست برداريد. سوگند به خدا او مصاحف را نسوزانيد مگر در حضور جمعى از ما كه ياران پيامبر
صلى الله عليه و آله بوديم . و ما آن را جمع نموديم . گفت : نظر شما درباره اين مصاحف (كه سوزانده شد)
چيست ؟چون مردم در قرائت قرآن دچار اختلاف بودند و هر يك از آنها به ديگرى مى گفت : قرائت من بهتر و
افضل از قرائت تو است . و از اينگونه سخنها كه شبيه به كفر بود با هم مبادله مى كردند ما گفتيم : اى
اميرالمؤ منين راءى تو چيست ؟فرمود: از نظر من مصلحت در اين است كه مردم بر يك قرائت و بر يك مصحف ،
متحد گردند زيرا وقتى شما هم اكنون درباره قرائت قرآن دچار اختلاف نظر هستيد، قطعا اختلاف مردمى كه
از پس شما مى آيند شديدتر خواهد بود. گفتم : راءى شما خوب و پسنديده است . على عليه السلام گفت : سوگند
به خدا اگر من در زمان عثمان زمامدار مى بودم همان عملى را درباره مصاحف پيش مى گرفتم كه عثمان بدان
دست يازيد.مردم به سويد گفتند: سوگند به آن خدايى كه جز او نيست تو را سوگند مى دهيم آيا اين سخن را از دهان حضرت
على عليه السلام شنيدى ؟سويد گفت : سوگند به آن خدايى كه بى همتاست من اين سخن را از على بن ابيطالب عليه السلام شنيدم .نويسنده كتاب المبانى پس از گزارش اين قضيه ، يادآور مى شود كه اين حديث و تاريخچه آن ، دليل بر
تاءكيد كار عثمان در تدوين مصحف و سوزاندن مصاحف ديگر است . و اين كار توسط همه صحابه صورت گرفت !نظير
همى حكايت نيز در مقدمه شهرستانى آمده است . (16)
ولى بعضى از خاورشناسان مانند بلاشر و ديگران معتقدند كه على عليه السلام كار عثمان را منحصرا در
جمع آورى و تدوين قرآن تاءئيد نموده ، و از وى دفاع كرده است و منظور آن حضرت ، دفاع از عثمان در
سوزاندن مصاحف نبوده است على عليه السلام صرفا از آن جهت به دفاع از كار عثمان پرداخت كه به تعدد و
تنوع مصاحف خاتمه بخشد. از جمله مصاحفى كه به صورت پراكنده بر روى برگها و پوست و استخوان شانه شتر و
گوسفند و چوبهايى كه بر محمل اشتران مى نهادند و چريده هاى خرما كه به صورتى پريشان نگارش يافته بود،
عثمان توانست بدينوسيله غائله اختلاف قرآن ها را از ميان بردن آثار پراكنده اى كه بيم آن مى رفت
بسترد و مردم را بر يك مصحف متحد سازد و از اين طريق توانست در ميان مردم همبستگى ايجاد نمايد.
نكته اى ظريف
زراره از امام صادق عليه السلام پرسيد:از كجا فهميديد كه در وضو به قسمتى از سر بايد مسح كرد نه به همه آن ؟امام عليه السلام در جواب وى فرمود:لمكان الباء به جهت وجود باء كه در آيه وضو بكار رفته است و از ظاهر آن چنين بر مى آيد كه تنها مسحكردن قسمتى از سر لازم است نه تمام آن .
بايد از قرآن دليل بياورى و الا گردنت را مى زنم
حجاج بن يوسف ثقفى (استاندار خونخوار عبدالملك در كوفه ) بوده و با شيعيان و ياران اميرالمؤ منين علىعليه السلام دشمنى بسيار داشت و حتى ظن شيعه و طرفدار على عليه السلام بودن در مورد يك نفر كافى بود
كه حجاج او را به قتل برساند. عامر شعبى مى گويد: شبى حجاج مرا طلبيد، هراسان شدم ، برخاسته و نزدش
رفتم ، ناگهان در كنار مسند او سفره اى چرمين ديدم پهن شده (رسم بود كه افراد را روى آن مى كشتند) و
شمشير تيزى در كنار آن بود. سلام كردم ، جواب سلام مرا داد و گفت :نترس به تو امشب تا فردا ظهر امان دادم . و مرا در كنار خود نشاند. سپس به يكى از دژخيمان اشاره كرد،
او رفت و مردى را كه با طناب و زنجير بسته بودند، آورد و در برابر حجاج نشانيد. آنگاه حجاج به من رو