قرآنى به دريا افتاد - سرگذشت های تلخ و شیرین قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سرگذشت های تلخ و شیرین قرآن - نسخه متنی

غلامرضا نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شد و در سرزمين ، ولى و حامى نخواهند داشت .

قرآنى به دريا افتاد

امام صادق عليه السلام فرمود: قرآنى به دريا افتاد (امواج ) دريا آن را به ميانه دريا برد، به دنبال آن
بودند تا آن را پيدا كنند، پس از مدتى آن را يافتند كه همه اش از بين رفته بود، فقط آيه 35 سوره شورى
باقى مانده بود:

الا الى الله تصير الامور

آگاه باش كه همه كارها به سوى خدا باز مى گردد (104)
آرى مرجع و بازگشت همه كارها خداست . پس بايد هميشه به او توكل كرد و هيچگاه او را فراموش ننمود.

نفوذ گفتار مرحوم ملا على كنى (ره )

ناصرالدين شاه تصميم داشت خيابان ناصرخسرو را بكشد و بايستى مسجد كوچكى كه در مسير بود، خراب مى كرد
تا در جاى ديگر مسجد بزرگترى بسازد و به خيال خود تبديل به احسن نموده باشد چون خبر به حاجى على كنى
رسيد اين سوره را برايش نوشت :

بسم الله الرحمن الرحيم

الم تركيف فعل ربك باصحاب الفيل . الم يجعل كيدهم فى تجليل و ارسل عليهم طيرا ابابيل . ترميهم بحجاره
من سجيل . فجعلهم كعصف ماءكول .

حاج على كنى با نقل اين سوره به شاه فهماند كه مسجد خانه خداست و كسانى كه بخواهند خانه خدا را خراب
كنند، تباه مى شوند. شاه از خراب كردن مسجد صرفنظر كرد و دستور داد از محل موقوفات آن را ترميم كردند
(105).

خود را به ستون مسجد بستند

سال نهم هجرت بود، به پيامبر صلى الله عليه و آله خبر رسيد كه سپاه چهل هزار نفرى روم در تبوك (كه 610
كيلومتر با مدينه فاصله داشت ) نقل و انتقالاتى مى كنند و تصميم ضربه زدن به مسلمين را دارند.

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله اعلام بسيجى عمومى كرد، با اينكه فصل تابستان و هنگام جمع آورى
محصول بود و راه جبهه بسيار طولانى ، در عين حال سى هزار نفر از مسلمين همراه پيامبر صلى الله عليه و
آله به سوى سرزمين تبوك حركت كردند. سرانجام بدون درگيرى ، سپاه روم عقب نشينى كرد، و سپاه اسلام به
مدينه بازگشت . سه نفر به نامهاى : ابولبابه - ثعلبه و اوس ، بر اثر سستى در سپاه اسلام شركت ننمودند.

آياتى در مزمت متخلفين نازل شد، اينها آن آيات را شنيدند، بسيار ناراحت شده و پشيمان گشتند و يقين
نمودند كه به هلاكت افتاده اند، هر سه نفر توبه كردند، و به مسجد رفتند و خود را به ستونهاى مسجد
بستند و به گريه و زارى و مناجات با خدا پرداختند تا خداوند گناه آنها را بخشيد.

هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از سفر جهاد بازگشت ، از حال آنها خبر گرفت ، گفتند: آنها سوگند
ياد كرده اند كه خود را از ستون مسجد باز نكنند تا شخص پيامبر صلى الله عليه و آله چنين كند. رسول خدا
صلى الله عليه و آله فرمود: من نيز سوگند ياد مى كنم كه چنين كارى نكنم مگر اينكه خدا به من اجازه دهد.

پس از مدتى آيه 102 سوره توبه نازل شد:

و آخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صالحا و آخر سيئا عسى الله ان يتوب عليهم ان الله غفور رحيم :

و گروهى ديگر به گناهان خود اعتراف كردند، و اعمال صالح و ناصالح را به هم آميختند، اميد است خدا
توبه آنها را بپذيرد و خدا آمرزنده و مهربان است .

طبق اين آيه ، توبه آنها پذيرفته شد و پيامبر صلى الله عليه و آله آنها را از ستون مسجد باز كرد.

ابولبابه و دو تن ديگر به شكرانه قبولى توبه شان تصميم گرفتند همه اموال خود را به حضور پيامبر صلى
الله عليه و آله آورده تا در راه خدا مصرف كنند همين كار را كردند و گفتند: دلبستگى به همين اموال ما
را از شركت در جنگ بازداشت ، اكنون اينها را از ما بگير و در راه خدا به مصرف برسان .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هنوز دستورى در اين باره به من نرسيده است ، چيزى نگذشت كه آيات 103
تا 105 سوره توبه نازل شد، كه دستور داده بود قسمتى از اموال آنها را بگير. پيامبر صلى الله عليه و آله
قسمتى از اموال آنها را گرفت و در راه خدا به مصرف رسانيد. و مطابق روايات ، پيامبر صلى الله عليه و

/ 78