عليه و آله است و هيچ گونه شركى در آن نيست . گفت : نه ، اين كار شرك است . گفتم : آيا آيه 96 سوره يوسف را
نخوانده اى كه مى فرمايد:فلما ان جاء البشير القاه على وجهه فارتد بصيرا .هنگامى كه بشارت دهنده اى (مبشر زنده بودن يوسف عليه السلام نزد پدرش يعقوب ) آمد، آن (پيراهن ) را بر
صورت يعقوب افكند ناگهان يعقوب بينا شد
اين پيراهن ، پارچه بود، چطور شد كه پارچه اى چشم يعقوب را بينا كرد ؟امام جماعت وهابى در پاسخ به سؤ
ال من درمانده شد و نتوانست جواب بدهد. ولى حقيقت اين است كه آن پيراهن به يوسف صديق نسبت داشت ، و
يعقوب در كنعان ، بوى خوش آن را كه در نزديك مصر بود، استشمام كرد (چنانكه اين معنى در آيه 94 سوره يوسف
آمده است ) بنابراين انتساب چيزى به اولياء بزرگ خدا، آثار درخشانى دارد، و اين عقيده نه تنها شرك
نيست بلكه عين توحيد است ، زيرا آثار درخشان اولياء خدا، از توحيد و عقيده پاك آنها، سرچشمه گرفته
است (164).
امام نهم با قرآن ارشاد مى كند
مردى خدمت امام محمد تقى عليه السلام رسيد با حالى كه شادى و خرسندى از ظاهرش آشكار بود. آن جنابفرمود:ترا شادمان مى بينم سبب چيست ؟- يا بن رسول الله صلى الله عليه و آله شنيدم از پدرت كه مى فرمود: شايسته ترين روزى كه انسان بايد
شادمان باشد روزى است كه او را صدقات و نيكى و نفع به برادران دينى از طرف خداوند نصيب شده باشد.امروز ده نفر از برادران دينيم بر من وارد شدند همه بى بضاعت و عيالمند. آنها را پذيرايى كردم به هر
يك مقدارى كمك نمودم از اين رو خرسندم .فرمود: بجان خودم سوگند ترا شايسته است اين شادمانى به شرط اينكه آن عمل را نابود نكرده باشى يا بعد
از اين نابود نكنى .عرض كرد: چگونه ممكن است از بين ببرم با اينكه من از شيعيان خالص شمايم ؟فرمود: هم اكنون نابود كردى آن نيكى و كمك به برادران را.پرسيد: به چه چيزى از بين بردم ؟امام عليه السلام فرمود: اين آيه را بخوان :ولاتبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذىصدقه هاى خود را با منت نهادن و آزار كردن باطل نكنيد.عرض كرد: به اشخاصى كه آنها را صدقه و كمك نمودم نه منت گذاردم و نه آنها را آزردم .آنجناب تفصيل داد كه : در آيه ولاتبطلواصدقاتكم يالمن والاذى خداوند نفرمود باطل نكنيد به منت
گذاردن و آزردن كسانى كه به آنها صدقه داده ايد، منظور هر نوع اذيتى است . در نظر تو آزردن آنهايى كه
صدقه داده اى بزرگتر است يا فرشتگانى كه ماءمور هستند و يا آزردن ما ؟جواب داد: آزردن شما و ملائكه .حضرت جواد عليه السلام فرمود: به راستى مرا آزردى و صدقه خود را باطل كردى .پرسيد با چه كارم شما را آزردم يا بن رسول الله ؟آنجناب شرح داد: با همين سخنت كه گفتى چگونه باطل مى كنم آن را با اينكه از شيعيان خالص شمايم ! مى
دانى شيعه خالص ما كيست ؟با تعجب عرض كرد: نه .حضرت فرمود: حزبيل مؤ من آل فرعون و صاحب يس كه خداوند مى فرمايد: و جاءرجل من اقصى المدينه يسعى
سلمان ، ابوذر، مقداد و عمار خود را با چنين اشخاصى برابر داشتى آيا با اين سخن ملائكه و ما را
نيازردى ؟عرض كرد: استغفرالله و اتوب اليه يا بن رسول الله پس چه بگويم ؟