گرفتند و گاهى نيز آن مطالب را مى نوشتند.پس از وفات نبى اكرم صلى الله عليه و آله ، آيات قرآنى و احاديث و افعال نبوى كه دو شاهد عادل بر شنيدن
يا ديدن آن از پيغمبر صلى الله عليه و آله گواهى مى دادند، اساس حكم و داورى قرار گرفتند، گاه برخى از
صحابه نيز از خود، اظهار راءى مى كردند، ولى به صراحت مى گفتند كه اين حكم راءى من است و همه صحابه
متفق بودند كه هيچ كس در فقه قضاء برتر از على بن ابيطالب عليه السلام نيست . آن حضرت بهتر از ديگران
به احكام شرعى احاطه داشت ولى برخى بدون آگاهى ، از همان دوران حيات پيامبر صلى الله عليه و آله در
تاءويل و تفسير آيات ، اظهار راءى و نظر مى كردند و اين امر بعد از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله و
افتراق امت ، فزونى يافت و روز به روز بر تعداد مفسران بى مايه افزون گرديد. چنانچه در دوره خلافت
امويها جعل حديث و تاءويل به دلخواه آيات توسط آن احاديث مجهول به قوت بيشترى رسيد و نيز در دوره
عباسيان تا آنجا كه پيش رفت كه احاديث نبوى عليه السلام بدون تاءييد ائمه طاهرين ، ارزش خود را از
دست داد. بنابراين امامان شيعه كه از همان اول متوجه اين قضيه بودند، براى حفظ آثار نبوى و در نهايت ،
حفظ معارف قرآنى و حذر از تحريف و تاءويل و تفسيرهاى جاهلان در هر فرصت و زمانى به توضيح آيات و
تاءويل و تفسير آن همت مى گماشتند و به مرور زمان گنجينه بزرگى از سخنان امامان اثنى عشر گرد آمد كه
بشريت را از اين اضطراب رها ساخت تا آنجا كه امروز فقه تشيع ، غنى ترين و اساسى ترين قانون اساسى
زندگى بشرى است و به راحتى مى تواند افقهاى فكر بشرى را درنورديده و به سؤ الات و شبهات و خواستهاى
بشرى ولو در قرن فضا و اتم و كامپيوتر جواب دهد. از اين رو فقهاى عظام و دانشوران كرام و شاگردان با
وفاى مكتب جعفرى از همان ابتدا به جمع آورى و تدوين كتب فقهى بر مبناى آيات قرآن و احاديث همت
گماشتند.در اين رهگذر، فقيه محقق ، ملا احمد مقدس اردبيلى در عصر خود، گوى سبقت را از دانشمندان معاصر خود
ربوده و به جمع آورى و تدوين آيات و احكام پرداخت و كتابى پر ارج براى جامعه اسلامى به يادگار گذاشت
كه در نوع خود بى نظير است و در طول تاريخ از كتب مرجع علماء و مجتهدين در هر نسل و عصرى به شمار مى رود
و علماى زيادى بر اين اثر ارزنده ، پاورقى و شرح و توصيف نوشته اند كه هر يك حائز اهميت و درخور توجه
(49) مى باشد.
زنى كه يك شبه قرآن را تلاوت كرد
عبدالله بن مسعود گويد: چرا بر كسانى كه خدا در قرآن بر ايشان لعن فرستاده لعنت نفرستم ؟يعنى زنانخال كوبنده (واشمه ) و زنانى كه نزد آنان براى خال كوبى مى روند (مستوشمه ) و آرايشگرانى كه موى برخى
زنان را به سر بعضى ديگر وصل مى كنند (واصله ) و كسانى را كه براى اين عمل نزد آنها مى روند (مستوصله ).(50)
زنى اين سخن ابن مسعود را شنيد، تمام قرآن را قرائت كرد، ولى اين گفته اين مسعود را در آن نيافت . روز
بعد نزد او آمد و گفت : شب گذشته ، تمام قرآن را تلاوت كردم و آنچه را تو گفتى در آن نيافتم ، خداوند كه
زنان و اشمه را لعنت نكرده است . ابن مسعود گفت : مگر خداوند نفرموده است :وما اتاكم الرسول فخذوه و مانها كم عنه فانتهوا (51)
و رسول خدا فرموده :خداوند زنهاى واشمه و مستوشمه را لعن كرده است . (52)
در اين روايت تاريخى چند نكته برجسته و قابل توجه ، به چشم مى خورد:1 - ميزان دقت و توجه يك زن به روايتها و نقل مطالب . اين خانم وقتى احساس كرد مطلبى به قرآن نسبت داده
شده كه در آن نيست ، به تفحص و تحقيق پرداخت .2 - تلاوت قرآن در يك شب . اين بانو براى ارزيابى درستى و نادرستى سخن ابن مسعود در يك شب تمام قرآن را
تلاوت كرد.3 - ادب اعتراض . قبل از بررسى و كسب اطمينان زبان به اعتراض نگشود.4 - پيگيرى . پس از بررسى نزد گوينده رفته و او را متوجه خطايش كرد، گرچه ابن مسعود از سلاح توجيه