زبان پيامبر خود (راهى فراسوى مشكل و گرفتارى من بگشا) حكم و دستورى در اين باره فروفرست .اين حادثه نخستين ظهارى بود كه پس از اسلام روى داد؛ بارى آنگاه عايشه از شستشوى سر خود فارغ شد، اين
زن به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عرض كرد: اى پيامبر خدا راجع به حل مشكل من چاره اى بينديش .عايشه گفت : سخن كوتاه كن و از ادامه مجادله با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بپرهيز آيا به جهره
رسول خدا صلى الله عليه و آله نمى نگرى كه به هنگام نزول وحى ، حالت رخوت و سستى در آن پديدار مى گردد.(و هم اكنون آن حضرت در حال دريافت وحى به سر مى برد؛ بنابراين سكوت اختيار كن ) (47)
آنگاه كه وحى به پايان رسيد به آن زن فرمود: برو شوهرت را بياور شوهر به حضور رسول خدا صلى الله عليه و
آله آمد و آن حضرت اين آيات را بر او تلاوت فرمود:قد سمع الله قول التى تجادلك فى زوجها و تشتكى الى الله و الله يسسع تحاور كما ان الله سميع بصير،
الذين يظاهرون منكم من نسائهم ما هن امهاتهم ان امهاتهم الا اللائى و لدنهم و انهم ليقولون منكرا من
القول و زورا وان الله لعفو غفور و الذين يظاهرون من نسائهم ثم يعودون لما قالوا فتحرير رقبه من قبل
ان بتماسا ذلكم تو عظون به والله بما تعملون خبير. فمن لم يجد فصيام شهرين متتابعين من قبل ان بتماسا
فمن لم يستطع فاطعام ستين مسكينا ذلك لتؤ منوا بالله و رسوله و تلك حدود الله و للكافرين عذاب اليم .تحقيقا خداوند متعال سخن زنى را - كه با تو درباره شوى خويش مجادله و منازعه مى كرد - شنيد زنى كه شكوه
به درگاه خدا برده و از او داورى و مدى مى جست . آرى خدا گفتگوى شما را با يكديگر شنيد و خدا شنواى بينا
است .آن كسانى كه از زمره شما مسلمين از زنان و همسران خويش از طريق ظهار بيزارى مى جويند، اين زنان به
عنوان مادرانشان به شمار نمى آيند. مادران آنها فقط عبارت از كسانى هستند كه آنها را زاييده اند،
اينان سخنى زشت ناپسند و دروغين و تهى از واقعيت را بر زبان مى رانند و خداوند داراى گذشت مى باشد و
آمرزشگر است . آن كسانى كه از رهگذر ظهار زنان و همسران خويش را از نظر زناشويى از خود بيگانه مى
سازند و آنگاه نادم و پشيمان شده و از گفته خويش باز مى گردند بايد قبل از تماس جنسى با يكديگر، برده
اى را آزاد سازند؛ اين سخنى است كه شما از طريق آن پند مى گيريد (و شتاب زده و تحت تاثير خشم تصميم
نگيريد) و خداوند بر كردار شما آگاه است . اگر كسى در خود توانى براى آزاد كردن برده نيابد (و يا
نتوانست برده اى در دسترس بيابد)، بايد قبل از تماس با همسران خويش دو ماه پياپى روزه بگيرد و اگر
كسى قادر بر روزه گرفتن نبود بايد شصت فرد مسكين و بينوا را اطعام كند و اين حكم و كيفر براى آن است كه
به خدا و رسول او ايمان بياوريد و سراسيمه به ظهار دست نيازيد و اين است حدود و مرزهاى قوانين الهى
براى كافران و ناسپاسان شكنجه اى دردآور و رنج آفرين در پيش است . (48)
مقدس اردبيلى تنديس پارسايى
فقه ، كه علم به احكام و قوانين و وظايف فردى و اجتماعى هر مسلمان است از قرآن مجيد سنت ، اجماع واستدلال عقلى به دست مى آيد. چهار دليل كه هر يك مؤ يد و جبران كننده ابهام و اجمال ديگرى است و هميشه
در كنار هم راهگشاى پيچيده ترين و ريزترين مسائل و قوانين زندگى بشرى هستند تا آنجا كه هيچ بن بستى
در قوانين اسلام وجود ندارد. در عصر نبوى ، مسلمانان تكاليف خود را مستقيما از قرآن مجيد استفاده مى
كردند و اگر حكمى مجمل بود بيانش را از نبى اكرم صلى الله عليه و آله مى خواستند و پيامبر صلى الله
عليه و آله ، مسلمانان را با عمل و گفتار به كيفيت و اجراى هر يك از تكاليف رهبرى مى فرمود و مجملات را