داديد و اين بار پرمحتوا و آسمانى را بدوش گرفته با تفسير قرآن و عمل به آن خو گرفتيد، قرآن كريم هم
روز رستاخيز شما را حمل داده و از مواقف مشكل و خطير قيامت مى رهاند. البته چنانكه اشاره كرديم مقصود
از حمل قرآن اين نيست كه آدمى قرآنى جيبى را در بغل داشته باشد كه اين عمل ، هيچگونه مؤ نه اى
ندارد و براى هركس حتى براى انسان كافر و منحرف نيز ميسر است . بلكه مقصود آنست كه محتواى قرآن و
قوانين و مقررات آنرا در نهاد خويشتن جا داده و حمل دهيم و با عمل كردن و پاى بند بودن به نظامات
عادلانه قرآن ، اين بار آسمانى را بدوش گرفته و حمل نماييم . و خلاصه بجاى آنكه قرآن را در جيب خود
بگذاريم در قلب خود جاى دهيم و با قرآن دمساز شويم . (172)
منزلت حاملان قرآن
قال رسول الله صلى الله عليه و آله :O حمله القرآن عرفاء اهل الجنه .الكافى 2/606، و الخصال 1/28O حاملان قرآن سرشناس اهل بهشتند.قال رسول الله صلى الله عليه و آله :O اشراف امتى حمله القرآن .معانى الاخبار / 178O شريفان امت من حاملان قرآنند.قال رسول الله صلى الله عليه و آله :O اهل القرآن اهل الله و خاصته .مجمع البيان 1/151، و شرح غررالحكم 1/382، و اعلام الدين / 100O اهل قرآن اهل خدا و خاصان بارگاه اويند.اقرار به شكست
بعد از بالا گرفتن كار پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، مشركين مكه چهار نفر از بزرگان و فصحاءمعروف عرب را جمع كرده و به آنها وعده هاى فراوان دادند، و از آنها خواستند كه يكسال در محل و موطن
خود كار كنند و هر يك مانند يك چهارم قرآن بسازد، و در مدت معين و زمان موعود، رؤ ساى شرك آنها را در
مسجد الحرام جمع كردند، و آنها نتيجه كار را مطالعه نمودند. اولى بلند شد و گفت : وقتى به اين آيه
برخوردم : و قيل يا ارض ابلغى مآئك و يا سماء اقلعى و غيض الماء و قضى الامرو استوت على الجودى و قيل
بعدا للقوم الظالمين (173). دانستم كه نمى توانم با آن معاوضه و مقابله كنم . دومى بلند شد و گفت : من هم
آنوقت فهميدم كه نمى توانم با قرآن معارضه كنم ، كه به اين آيه شريفه برخوردم : فلما استيئسوا منه
خلصوا نجيا (174). سومى هم عذر خود را خواست با اين آيه : و اوحينا الى ام موسى ان ارضعيه فاذا خفت عليه
فالقيه فى اليم و لا تخافى و لاتحزنى انا رادوه اليك و جاعلوه من المرسلين (175). و بالاخره چهارمى
بلند شد و عجز خود را با اين آيه ابراز كرد:ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذى القربى ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى يعظكم لعلكم
تذكرون (176). همه عجز و ناتوانى خود را اعلام كردند و از صحنه خارج شدند (177).
غلط خواندن قرآن وادارش كرد
ابوعبيده گويد: ابوالاسود قواعد علم نحو را از على بن ابى طالب - عليه السلام - آموخته بود و آنچه رااز على عليه السلام ياد گرفته بود به هيچكس ياد نمى داد تا زياد بن ابيه به او پيام داد كه جزوه اى
تنظيم كند تا براى مردم سرمشق باشد و كتاب خدا با آن فهميده شود. ابوالاسود نپذيرفت و از او خواست وى
را از آن كار معذور بدارد. مدتى گذشت تا اينكه ابوالاسود روزى صداى شخصى را شنيد كه آيه ان الله برى
من المشركين و رسوله (178) را مى خواند و لام و رسوله به صداى (-) ... و رسوله مكسور خواند (179). را
ابوالاسود گفت : گمان نداشتم كار مردم به اينجا كشيده شده باشد، پس به نزد زياد بن ابيه برگشت و گفت :آماده ام دستور امير را اجرا كنم ، فقط يك نويسنده زيرك و باهوش در اختيار من بگذاريد كه هر چه گويم