پيامبر پيوسته اين آيه را مى خواند - سرگذشت های تلخ و شیرین قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سرگذشت های تلخ و شیرین قرآن - نسخه متنی

غلامرضا نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيامبر پيوسته اين آيه را مى خواند

ابوذر غفارى همنشين پيامبر صلى الله عليه و آله مى گويد: شبى رسول خدا صلى الله عليه و آله ما را به
عبادت واداشت و خود آن حضرت در آن شب پيوسته بيدار بود و همواره اين آيه را مى خواند: ان تعذيهم فانهم
عبادك و ان تغفرلهم فانك انت العزيز الحكيم (86). اكنون اى پيروان راستين محمد صلى الله عليه و آله
بنگريد كه اين آيه كريمه چقدر در روح و جان پيغمبر اثر كرده و نفوذ داشته و در نظر و ديد وسيع رسول
الله شكوهمند و پرفروغ بوده كه به نقل ابن صحافى بزرگوار و راستگو يك شب تمام را با قرائت آن تمام
كرده و به پايان رسانيده اند.

قرآن را غلط مى خواند و افتخار مى كرد

بنى اميه به انتشار دين اسلام اهميت نمى دادند و از پيروزى ها غنيمت و اموال مى خواستند، از آن رو در
زمان آنان . انتشار اسلام در جاهاى دوردست مانند تركستان و هند متوقف ماند، در صورتى كه مردم آن
نواحى به اسلام تمايل داشتند و بدرفتارى خلفاى اموى آنان را از اسلام بيزار مى كرد و همين كه مختصر
محبتى مى ديدند، مسلمان مى شدند و سپس از بيداد ماءمورين متنفر شده مرتد مى گشتند!

عده اى چاپلوس و در عين حال مستبد و ستمگر در دستگاه بنى اميه گرد آمدند كه با انواع تملق گويى خلفاى
بنى اميه را بيش از آنچه كه بودند خودكام و ستمگر ساختند و اولين آنان حجاج است كه خليفه را خليفه
الله خواند و خلافت را از نبوت برتر شمرد... و همان طور كه عمال خليفه از خليفه تملق مى گفتند، سايرين
هم از عمال خليفه تملق مى گفتند و آنان را از اهانت بر اسلام ، جرى مى ساختند.

مى گويند، خالد قسرى (عامل هشام ) مرد بى اطلاعى بود قرآن نمى دانست و اگر آيه اى از حفظ مى خواند چند
جاى آن غلط بود، روزى براى مردم خطابه مى خواند و در وسط خطابه چند خطا و غلط از او سر زد به قسمى كه
سراسيمه خطبه را بريد، اما در آن ميان يكى از همان تملق گويان فرياد زد: اى امير، از چه هراس دارى ؟

بى
جهت نگران مشو، مرد عاقل كه قرآن حفظ نمى كند، قرآن حفظ كردن كار احمقان است . خالد از اين سخن جان
تازه گرفته گفت : راست گفتى خدا تو را بيامرزد. (87)

يك روز او به اندازه يك ماه رشد داشت

شيخ صدوق رحمه الله عليه به اسناد خود از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام روايت نمود كه فرمودند: چون
حضرت عيسى عليه السلام متولد شد يكروز او به اندازه يك ماه رشد داشت و چون هفت ماهه شد گويى هفت ساله
بود. مادرش دست او را گرفت و نزد معلم و مؤ دب و كاتب برد.

معلم گفت : بگو بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت عيسى عليه السلام تقرير نمود: بسم الله الرحمن الرحيم
مؤ دب گفت ، بگو ابجد.

حضرت عيسى عليه السلام سر بلند كرد و گفت : آيا مى دانى معنى ابجد چيست ؟

مؤ دب چوبدستى را بلند كرد و بر او بزند.

حضرت عيسى گفت : اى معلم اگر مى دانى مرا چرا مى زنى و اگر نمى دانى بپرس تا من بگويم و تفسير كنم .

معلم گفت : بگو ببينم .

حضرت عيسى گفت : الف نام الله است . ب نام بهجت الله است . جيم جمال الله است . دال دين الله است . هوز ه
هول جهنم است . و ويل اهل آتش است . ز زفير جهنم است . ح حط و محود و محق خطاياى بندگان توبه كننده است .

(كلمن ) كلام خدا كه هيچ بدلى از كلمات ندارد و هيچ كس جاى آن را نمى گيرد. (سعفض ) صاع به صاع و جزا به
جزا است . (88)

صادقين در قرآن كيانند

روزى امير مؤ منان عليه السلام با جمعى از مسلمانان گفتگو داشت ، از جمله فرمود: شما را به خدا سوگند

/ 78