پيامبر از مردم پيمان گرفت
وقتى كه آيه 23 سوره شورى : قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى (بگو از شما پاداشى براى رسالتنمى خواهم جز دوستى با خويشان )، نازل شد (113) پيامبر صلى الله عليه و آله مردم را جمع كرد و ايستاد و
خطاب به آنها فرمود: خداوند براى من بر شما چيزى را واجب كرده ، آيا آنرا ادا مى كنيد ؟كسى پاسخ نداد و
اين سخن پيامبر سه بار تكرار كرد و كسى جواب نداد، پيامبر صلى الله عليه و آله به آنها فرمود: آن چيز
طلا و نقره و غذا نيست ، در اين وقت گفتند: بگو چيست ؟فرمود: خداوند اين آيه ( 23 شورى ) را نازل كرده است
. گفتند: ما آن را مى پذيريم . امام صادق عليه السلام مى فرمايد: سوگند به خدا از آن همه جمعيت هيچكس
جز هفت نفر به آن عهد خود وفا نكردند. آن هفت نفر عبارتند از سلمان ، ابوذر، مقداد، عمار، جابر بن
عبدالله انصارى ، بيت (غلام رسولخدا) و زيد بن ارقم . (114)
معنى سبحان الله
شخصى از عمر بن خطاب پرسيد: تفسير كلمه سبحان الله چيست ؟عمر گفت : در باغ (اشاره به باغى كه در آنجا بود) مردى هست كه وقتى سؤ ال كنى ، پاسخ مى دهد، و وقتى سكوتكنى ، آغاز به سخن (در راه آموزش )، نمايد.آن شخص به باغ رفت و ديد حضرت على عليه السلام در باغ مشغول كار است ، به حضورش رفت و عرض كرد: معنى
سبحان الله چيست ؟على عليه السلام فرمود:سبحان الله ، تعظيم مقام بلند و با عظمت خداست و منزه دانستن خداست از آنچه مشركان مى پندارند و وقتى
كه بنده اى اين كلمه را مى گويد، همه فرشتگان بر او درود مى فرستند (115).
پيامبر بعد از نزول آيه زكات او را قبول نكرد
ابى امامه باهلى گفت : ثعلبه بن حاطب انصارى خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله آمده عرض كرد: يا رسولالله دعا كن خداوند به من ثروتى عنايت كند. فرمود: ثعلبه مقدار كمى كه سپاسگزارى آن را بكنى ، بهتر از
ثروت زياد است كه توان سپاس آن را نداشته باشى . ثعلبه رفت ، باز دومرتبه مراجعه نمود و تقاضاى خود را
تكرار كرد اين بار به او فرمود: ترا پيروى و اقتدا به من نيست ؟به خدا سوگند اگر بخواهم كوهها برايم
طلا شود و در اختيارم باشد خواهد شد. باز رفت ، سومين بار مراجعه نموده ، گفت : برايم دعا فرما لئن
رزقتى الله مالا لا عطين كل ذى حق حقه اگر خدا مرا ثروتى بدهد هركه را حقى در آن مال باشد حقش را خواهم
داد. آن جناب دعا كرد: خدايا به ثعلبه مالى عنايت كن . چند گوسفند تهيه كرد. كم كم گوسفندان او چنان رشد
رو به افزايش گذاشتند كه شبيه موران توليد مثل مى نمودند (ابتدا ثعلبه تمام نمازهاى خود را پشت سر
پيغمبر صلى الله عليه و آله به جا مى آورد)، بعد كه گرفتاريش زياد شد فقط ظهر و عصر را به مسجد مى آمد.بقيه نمازها را در محل گوسفندان مى خواند. اشتغال ثعلبه از زيادى گوسفندان كار را به جايى رسانيد كه
روز جمعه به مدينه مى آمد و نماز جمعه را مى خواند كه آنهم بعد از مدتى ترك شد و روز جمعه نيز ديگر نمى
آمد. بعضى روزها بر سر راه مى آمد از عابرين اخبار مدينه را مى پرسيد. روزى پيغمبر اكرم صلى الله عليه
و آله جوياى حال ثعلبه شد، گفتند: گوسفندان او به اندازه اى زياد شده كه در اين نزديكى ، محلى كه
گنجايش آنها را داشته باشد، نيست . سه مرتبه فرمود: واى بر ثعلبه ، واى بر او. آيه زكات نازل شد. پيغمبر
صلى الله عليه و آله دو نفر يكى از بنى سليم و ديگرى از جهنيه انتخاب نمود و دستور گرفتن زكات را براى
آنها نوشت و فرمود: پيش ثعلبه و مرد ديگرى از بنى سليم برويد زكات مال آنها را بگيريد. پيش ثعلبه
آمدند نامه پيغمبر صلى الله عليه و آله را برايش خواندند و درخواست زكات كردند. ثعلبه فكرى كرده گفت :اين جزيه يا شبيه جزيه است فعلا برويد از ديگران كه گرفتيد، برگرديد. پيش مرد سليمى رفتند، از جريان
مطلع شد از بهترين شترهاى خود انتخاب نمود سهميه زكات را داد. به او گفتند: ترا امر نكرده اند شترهاى
ممتاز را انتخاب كنى . گفت : من خود مايلم اين كار را بكنم . به ديگران نيز رجوع كرده ، زكات را گرفتند،
آنگاه پيش ثعلبه برگشتند. گفت : نامه را بدهيد ببينم . پس از خواندن ، باز پاسخ داد كه اين جزيه يا
شبيه آنست . برويد تا من در اين باره فكر كنم . فرستادگان خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله آمدند، قبل
از نقل جريان ، آن جناب فرمود: واى بر ثعلبه و براى سليمى دعا كرد.