، سوره ديگرى بلد نيستم ، امير المومنين عليه السلام فرمود: بيا نزديك من پس در گوش من سخن گفت كه
نفهميدم و ندانستم چه گفت ؛ فرمود: دهانت را باز كن پس دهانم را گشودم و او آب دهان مبارك خود را به
دهان من ريخت و به خدا قسم كه قدمى برنداشته بودم از نزد او، مگر اينكه ديدم تمام قرآن با اعراب و
تجويدش ، در سينه من نقش بسته و حفظ شده و بعد از آن هرگز نياز پيدا نكردم كه از كسى سؤ ال كنم .سعد خفاف مى گويد: قصه و داستان او را به حضرت امام محمد باقر عليه السلام عرض كردم ، فرمود: زاذان
درست گفت ، امير المومنين عليه السلام در گوش او اسم اعظم خدا را خواند كه هرگز در نمى شود. (184)
نفرين بر التقاط
حسين بن خالد مى گويد: به امام رضا عليه السلام عرض كردم : جمعى مى گويند رسول خدا صلى الله عليه و آلهفرمود: ان الله خلق آدم على صورته . خداوند آدم را به صورت خودش آفريد آيا اين حديث درست است ؟امام
هشتم عليه السلام فرمود: قاتلهم الله ... خدا از ميان ببرد (بكشد) اين افراد را كه آغاز حديث را حذف
كرده اند (يك قسمت را گرفته و قسمت ديگر را ناديده مى گيرند و بر اين اساس كه يكنوع التقاط است راءى مى
دهند) بلكه اصل جريان اين است : رسول خدا صلى الله عليه و آله از كنار دو نفر مرد عبور كرد كه آن دو
همديگر را فحش مى دادند، شنيد يكى از آنها به ديگرى مى گويد:قبح الله وجهك و وجه من يشبهك .خداوند صورت تو و صورت آنكس را كه شبيه تو است زشت گرداند.پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: اى بنده خدا، اين سخن را به برادرت مگو فان الله خلق آدم على
صورته خداوند آدم را به صورت او آفريده است (185) يعنى نتيجه فحش دادن به حضرت آدم عليه السلام است .
هرگز پيامبر را به اين حالت نديده بودم
اين طاووس از حضرت امام باقر عليه السلام روايت كرده است كه : عثمان به مضعون گفت : كه من در مكه روزىبه خانه حضرت رسالت پناه گذشتم ، ديدم آن حضرت در خانه نشسته است . پس نزد او نشستم و مشغول سخن شدم ،
ناگاه ديدم كه ديدگاه مباركش به سوى آسمان باز ماند تا مدتى ، پس ديده خود را به جانب راست گردانيد
و سر خود را حركت مى داد، مانند كسى كه با كسى سخن گويد و از كسى سخن بشنود. پس از مدتى بجانب آسمان
نگريست پس به جانب چپ خود نظر كرد رو به جانب من گردانيد و از چهره گلگونش عرق مى ريخت ، من گفتم : يا
رسول الله هرگز شما را به اين حالت نديده بودم . فرمود: كه مشاهده كردى حال مرا ؟گفتم : بلى . فرمود:جبرئيل بود كه بر من نازل شد و اين آيه را (سوره نحل / آيه 90) آورد:ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذى القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى يعظلكم لعلكم
تذكرون (186).بدرستى كه خدا مرا امر مى كند به عدالت و نيكوكارى و عطا به خويشان و نهى مى كند از كارهاى زشت و
ناپسند و ظلم ، پند مى دهد به شما، كه شما پند گيريد.
پيروزى جاودان
مرحوم مجلسى نقل مى كند كه ابن ابى العوجاء كه يكى از ماديين بود، با سه نفر از همفكران خود قرارگذاشتند كه با قرآن مبارزه نمايند. هر يك متعهد شدند كه بخشى از قرآن را بعهده بگيرند و همانند آن
سوره هائى بياورند قرارداد آنها تا يكسال بود، پس از پايان مدت تعيين شده در مكه دور هم بطور سرى جمع
شدند، يكى از آنها گفت : من چون به اين آيه رسيدم از معارضه بازماندم . آيه اين است :و قيل يا ارض ابلعى مائك و ياسماء اقلعى و غيض الماء . (187)
و بزمين گفته شد كه آب را فرو بر، و به آسمان امر شد كه باران را قطع كن ، آب يك لحظه خشك شد.ديگرى گفت : من چون به اين آيه رسيدم دست از معارضه برداشتم .آيه اين است :فلما استيشسوا منه خلصوا نجيا. (188)پس چون برادران يوسف از اجابت خواهش خويش ماءيوس شدند در خلوت راز خود به ميان آوردند.امام صادق آنها را ديد و اين آيه را تلاوت فرمود: