لطيفه هاي آموزنده تاريخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لطيفه هاي آموزنده تاريخ - نسخه متنی

محمد رضا اکبري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وقتي بزرگان مكه اين سخاوت و گذشت را از هاشم مشاهده كردند او را تحسين كردند و هر يك به اندازه قدرت و توانايي خود از كمك و مساعدت با پول و شتر كوتاهي نكردند تا اين كه به مقدار لازم به اهل حرم گندم رسانيدند و هرگز نگذاردند كسي شب گرسنه بخوابد. علاوه بر آن هاشم همه روزه شتري نحر مي‌كرد و در منزل خود مي‌پخت و در زمان گرسنگي تقسيم مي‌نمود.

معاويه از سخنان ابن لبيد خوشش آمد و گفت: آيا جد ما «اميه» را هم ديده‌اي؟

پيرمرد: آري.

معاويه: او را هم براي من توصيف كن.

پيرمرد: اميّه شخص كوتاه قد و كوسجي بود و از يك چشم نابينا بود و آثار بدبختي و شقاوت از صورت او هويدا بود چنانچه تمام آن شمائل را در صورت تو مشاهده مي‌كنم![1]


[1] . صد و ده حكايت، ص 237 ـ 238.


/ 154