اگر مراد از جامعه ى مدنى، جامعه اى است كه مردم در آن مشاركت داشته باشند و بتوانند در اداره ى آن ايفاى نقش كنند و حاكم بر سرنوشت خود باشند و حتى بتوانند حاكمان خود را عزل و نصب نمايند، بايد هر چند همه ى تفاسير جامعه ى مدنى از ديدگاه دانشمندان غربى و قرائت هاى مختلف از حكومت دينى به اصل مشاركت مردم در اداره ى جامعه و امور آن اتفاق نظر داشتند ولى در كيفيت و حدود دخالت مردم در امور جامعه با يك ديگر اختلاف داشتند، بعضى تفاسير (مانند تفسير هابز و لاك) جامعه ى مدنى را جامعه اى معرفى مىنمودند كه متضمن رأى اكثريت و خواسته ى اكثريت است گرچه با برخى قوانين دينى ناسازگار باشد.روشن است كه اين تفسير از جامعه ى مدنى، با هيچ قرائتى از حكومت دينى سازگار نيست؛ زيرا در قرائت هاى حكومت دينى، رعايت قوانين الهي