تعريف آزادي
استاد براى مفهوم آزادى، يك معناى سلبى كه عبارت از نبود مانع باشد بيان مىكند. گويا ايشان براى نقطه ى مقابل آزادى يعنى اضطرار، اكراه و جبر، بار معنايى ايجابى قائل شده و آورده اند:[آزادي] «يعنى جلوى راهش را نگيرند، پيش رويش مانع ايجاد نكنند، ممكن است يك موجود امنيت داشته باشد، عوامل رشد، همه را داشته باشد، ولى در عين حال، موانع جلوى رشدش را بگيرد».1و نيز گفته اند:«هر موجود زنده اى كه مىخواهد راه رشد و تكامل را طى كند، يكى از احتياجات اش آزادى است. پس آزادى يعنى نبودن مانع، انسان هاى آزاد، انسان هايى هستند كه با موانعى كه جلوى رشد و تكامل شان هست مبارزه مىكنند و تن به وجود مانع نمىدهند».2سپس استاد به نقل و نقد تعريف هگل از آزادى پرداخته و چنين گفته اند:1. مطهرى، مرتضى، گفتارهاى معنوى، ص 14 ـ 13.2. مطهرى، مرتضى، جامعه و تاريخ، ص 84.