تعاريف مشروعيت
اينك به پاره اى از تعاريف در زمينه ى مشروعيت اشاره مىشود:1 ـ مشروعيت عبارت است از توجيه عقلانى «اعمال سلطه و اطاعت». اگر اطاعت، غيرعقلانى باشد، مستند به سنت جارى (Tradition) يا محبوبيت حاكم (فره ايزدى يا Charisma) خواهد بود.12 ـ مشروعيت يعنى توجيه عقلى «اعمال قدرت حاكم» و اين كه حاكم براى اعمال قدرت خود چه مجوزى دارد و مردم چه توجيه عقلى را براى اطاعت از حاكم ارايه مىكنند. مشروعيت، متضمن توانايى نظام سياسى در ايجاد و حفظ اين اعتقادات است كه نهادهاى سياسى موجود، مناسب ترين نهادها براى جامعه هستند. مشروعيت ارتباط نزديكى با مفهوم تعهد و التزام به فرمان بردارى دارد.23 ـ مشروعيت به معنى قانونى بودن يا طبق قانون بودن است. اين كلمه در اروپاى سده هاى ميانه هم به همين معنا به كار مىرفت. سيسرو (Cicero) اين واژه را براى بيان قانونى بودن قدرت به كار برد. بعدها واژه ى مشروعيت در اشاره به روش هاى سنتى، اصول قانون اساسى و انطباق با سنت ها به كار رفته است. بعد از آن هم مرحله اى فرا رسيد كه در آن، عنصر رضايت به معنى آن افزوده شد و «رضايت»، پايه و اساس فرمانروايى مشروع دانسته شد.34 ـ وقتى حكومت، مشروعيت دارد كه مردم تحت فرمان، اعتقاد راستين داشته باشند بر اين كه ساختار، عملكردها، اقدامات، تصميمات، سياست ها، مقامات، رهبران يا حكومت از شايستگى، درست كارى يا خير اخلاقى از حق1. لاريجانى، محمد جواد، نقد دين دارى و مدرنيسم، انتشارات اطلاعات 1372، ص 51.2. بشيريه، حسين، اندروونيسنت ـ نظريه هاى دولت، ص 68 ـ 67.3. عالم، عبدالرحمن، بنيادهاى علم سياست، نشر نى، ص 105.