مشروعيت حكومت پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و اهل بيت عليهم السلام - جامعه ی مدنی و حاکمیت دینی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
سرنوشت خويش حاكم ساخته است. هيچ كس نمىتواند اين حق الهى را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروه خاصى قرار دهد و ملت اين حق خدادادى را از طرقى كه در اصول بعد مىآيد اعمال مىكند.»1
بنابراين، از ديدگاه اسلامى، منبع ذاتى مشروعيت و حقّانيت، اعتبار خداوند متعال است؛ زيرا كه حاكميت مطلق عالم و آدم از آن اوست و اقتدار و سيادت ذاتا به او اختصاص دارد و توحيد در خالقيت و توحيد در ربوبيت و توحيد در قانون گذارى و حاكميت، عقلاً و نقلاً براى او ثابت شده است؛ آن گاه اين مشروعيت سياسى و حق حاكميت از ناحيه ى خداوند به ديگران تفويض مىگردد. نتيجه آن كه بر اساس اصل اولى و عقلايى، هيچ شخصى حق حاكميت بر ديگرى را ندارد، مگر آن كه از جانب حق تعالى به اين منصب نائل آيد. حال پرسش مهم در انديشه ى سياسى اسلام، اين است كه آيا خداوند سبحان اين حق را به ديگران واگذار كرده است يا خير؟ آيا به صورت منصب عام يا خاص، شخص يا گروه خاصى را به فرمانروايى منصوب ساخته است يا اين كه اين امر را به مردم تفويض نموده تا خود بر اساس ضوابط و قوانين شرعى، حاكمى را معين كنند؟
ما در اين نوشته در صدد اثبات ولايت انتصابى پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و ائمه اطهار عليهم السلام به نصب خاص و اثبات ولايت انتصابى فقهاى جامع الشرايط به نصب عام هستيم و در دو بخش مشروعيت ولايت پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و ائمه عليهم السلام و مشروعيت ولايت فقيه به بحث در اين موضوع خواهيم پرداخت.
مشروعيت حكومت پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و اهل بيت عليهم السلام
ولايت در زبان عربى از ماده ى «و ـ ل ـ ي» مشتق شده است و به فتح و كسر «واو» نيز به كار رفته است. اين ماده با تمام مشتقاتش كه عبارت اند از ولى،