جامعه ی مدنی و حاکمیت دینی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
حكميت نيز سومين فرقه سياسى و دينى است كه با عقايد خاصى در جنگ صفين ظهور كرد. ابوالحسن اشعرى مىگويد: همه ى كسانى كه على و عثمان را، اصحاب جَمَل و حَكَمين و كسانى كه به حكميت راضى شدند و يكى از دو حَكَم را يا هر دو آن ها را تصويب كردند، كافر شمارند و خروج بر سلطان ستم كار را واجب دانند؛ خوارج محسوب اند. فرقه هاى معتزله، اشاعره، زيديه نيز منشأ سياسى داشته اند، مؤلفان تاريخ فلسفه در جهان اسلامى بر اين عقيده اند كه پيدايش معتزله در آغاز جنبه ى سياسى داشت و آن چه « واصل بن عطا » را به قول « منزلة بين المنزلتين » واداشت، در درجه ى اول، جنبه ى سياسى قضيه بود.1جنبش هاى انقلابى در بلاد ايران، مانند جنبش خرميان پس از قتل ابومسلم خراسانى در سال 137 هرى قمرى و جنبش بابكيان و جنبش هاى اسماعيليان و قرمطيان، اولاً و بالذات به عنوان احزاب سياسى و اجتماعى تحقق يافتند. « برهان غليون » نويسنده ى منتقدِ اجتماعى نيز جامعه ى مشاركت گراى اسلام را تأثيرپذيرى از تعاليم اسلامى مىداند و نقش دولت هاى استبدادى در استحاله ى اين انديشه ى اصيل را افشا مىنمايد.2برخى از نويسندگان در باره ى پيدايش احزاب سياسى مىنويسند:« در سال 1850 ميلادى، در هيچ يك از كشورهاى جهان (به جز ايالات متحده ى آمريكا) حزب سياسى به مفهوم نو آن وجود نداشت... در سال 1950 احزاب سياسى در اغلب كشورهاى پيشرفته ى جهان فعاليت مىكنند و ساير كشورها هم مىكوشند كه از آن ها تقليد كنند »3همچنين موريس دوورژه، در اصول علم سياست، در باب تاريخ پيدايش