جامعه ی مدنی و حاکمیت دینی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
است. يك احكام معنوى دارد... قبل از اين كه اصلاً تولدى در كار باشد و قبل از ازدواج، احكام دارد تا ازدواج و تا حمل و تا تولد و تا تربيتى، در بچگى و تربيت بزرگ تر، تا حد بلوغ و تا حد جوانى و تا حد پيرى و تا مردن و در قبر و ما بعد القبر.»1امام رحمه الله عنوان اسلام شناس را براى كسى به كار مىبرد كه در هر دو جنبه ى معنوى و ظاهرى وارد شود و جهات معنوى و مادى اسلام را بشناسد. از نظر وى، بسيارى كه طرف معنويت را گرفته اند و طرف اجتماع را رها نموده اند و يا به عكس عمل كرده اند، اسلام شناس نمىباشند.2«احكامى كه در اسلام آمده است، چه احكام سياسى، چه احكامى كه مربوط به حكومت است، چه احكامى كه مربوط به اجتماع است، چه احكامى كه مربوط به افراد است، احكامى كه مربوط به فرهنگ اسلامى است، تمام اين ها موافق با احتياجات انسان است؛ يعنى هر مقدارى كه انسان احتياج دارد، احتياج به طبيعت دارد، احكام طبيعى هست. اين احتياجاتِ به ماوراى طبيعت، كه من و شما الان از آن غافل هستيم، انسان دارد، آن هم احكام دارد.»3«اسلام علاوه بر اين كه بشر را در روحيات غنى مىكند، در ماديات غنى مىكند. اسلام دين سياست است؛ قبل از اين كه دين معنويات باشد. اسلام همان طورى كه به معنويات نظر دارد و همان طورى كه به روحيات نظر دارد و تربيت دينى مىكند و تربيت نفسانى مىكند و تهذيب نفس مىكند، همان طور به ماديات نظر دارد و مردم را تربيت مىكند در عالم كه چطور از ماديات