مبانی اخلاق اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
در مورد فرشتگان تعليم صادق است؛ چنانچه در قرآن شريف آمده است: «لا عِلْمَ لَنا اِلاّ ما عَلَّمْتَنا؛(1) ما چيزى جز آنچه به آموختى نمىدانيم.امّا در مورد آنان پرورش صدق نمىكند. در مورد گياهان و برخى از حيوانات فقط تربيت صدق مىكند؛ امّا تعليم و آموزش صادق نيست. يك باغبان، باغ و گلستانش را آن گونه كه مىخواهد، پرورش مىدهد؛ امّا آموزش نمىدهد. به هر حال، بهترين عاملى كه مىتواند در وجود يك انسان، بلكه در وجود برخى از حيوانات اثر خوب و مطلوبى بگذارد، آموزش و پرورش سالم و شايسته است. چنانچه مربيان بزرگ جامعه بشرى اول به آموزش و پرورش خود مىپرداختند و در آتش جهاد و رياضت نفس گداخته مىشدند، سپس به تعليم و تربيت ديگران اشتغال مىيافتند. شاهد بر اين مطلب همان پيامبران الهى و تربيت يافتگان مكتب انبيا هستند.اگر تعليم و تربيت سالم انجام گيرد؛ يعنى مطابق موازين شرع مقدس اسلامى باشد، مسلّما آثار مطلوب و مثبتى خواهد داشت. در مقابل، اگر تعليم و تربيت ناسالم و گمراه كننده باشد، اثرش نيز ناسالم خواهد بود، چنانچه در دنياى پر از فساد اين زمان مشاهده مىكنيم.در سنين جوانى، زمانى به شهر نراق براى تبليغ رفته بودم. يك شب در مسجد مشغول سخنرانى بودم، ناگهان چند نفر از جوانان با قيافهها و لباسهاى آراسته و زيبا وارد مجلس شدند. پيشاپيش آنان، جوانى خوش قامت، امّا با چهرهاى زرد، نظرم را جلب نمود. تصور كردم كه شايد يك پزشك متخصّص يا يك مهندس ماهرى باشد؛ امّا چون بعدا احوالش را از يكى از دوستان پرسيدم، در پاسخم گفت: او يكى از جوانهاى بى غيرت