مبانی اخلاق اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
جنگيدن و اختراع ابزارها و اكتشافات علمى، همه و همه برخاسته از خواستههاى درونى است؛ يعنى از يك سلسله قوا و نيروهاى باطنى نشأت مىگيرد.به سخن ديگر، انسان در باطن خود داراى غرايزى است همچون غضب و شهوت و غرايز ديگرى كه تمام كارهاى روزمره انسان بر اساس آنها به منصّه ظهور و تحقق مىرسد.حال، اگر اين غرايز و نيروهاى باطنى، در ميدان وسيع فعاليّت خود مطلق و آزاد باشد و به هيچ وجه تعديل و كنترل نشوند، انسان را به نابودى مىكشانند؛ پس به خاطر مصونيّت از هلاكت بايد تعديل شوند بايد توجه داشت كه وجود هر يك از اين غرايز در كانون وجود انسان، نعمتى بزرگ از نعمتهاى الهى است و فقدان آن نقص فاحشى است براى انسان؛ چنانچه بعدا توضيح مىدهيم.خلاصه، مطلق و رها بودن غرايز، نقمت، و معتدل و مهار بودن آنها نعمت است. غرايز در درون وجود و شريانهاى بدن انسان، همچون رودهايى است كه از كوهساران به سوى درياها رهسپار مىشود. اگر رودخانهاى كم آب و يا بدون آب باشد، بى فايده است و اگر طغيان كند، بنيان كن و ويران كننده و خانمان برانداز است؛ خسارتهاى بزرگى به وجود مىآورد و باعث نابودى اغنام و احشام مىشود. امّا اگر به سر حدّ اعتدال باشد، نه بى فايده است و نه زيانبار. هم چنين است غرايز؛ مثلاً اگر ريشه غريزه شهوت از زمين نفس كنده شود، ديگر اين نفس، همان نفس انسانى نخواهد بود و ديگر افعال و اعمال انسان از او صادر نخواهد شد و اگر همه انسانها اين خلاف فطرت و طبيعت را انجام دهند يعنى ريشه غريزه شهوت را در وجود خود خشك كنند، چيزى نمىگذرد كه