آيه: 114 فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا - تفسیر نور سوره طه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نور سوره طه - نسخه متنی

محسن قرائتی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيه: 114 فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا

ترجمه:

پس (بدان كه ) بلند مرتبه است خداي فرمانرواي بر حق ّ، و تو (اي پيامبر!) بر خواندن قرآن پيش از آنكه وحي آن بر تو پايان يابد شتاب مكن و بگو: پروردگارا! علم مرا زياد كن .

نکته ها

از عبارت ((لاتعجل بالقرآن )) (624) به دست مي آيد كه پيامبراكرم (ص ) مجموعه آيات قرآن را مي دانسته و آن را پيش خواني مي كرده است واين خود دليل روشني است بر آنكه قرآن مجيد دو بار بر پيامبر نازل شده است ، يكبار به صورت دفعي و بار ديگر به شكل تدريجي و آنچه را پيامبر در نزول دفعي در شب قدر دريافت كرده بوده ، در هنگام نزول تدريجي ، قبل از وحي مي خوانده است . (625)

ميان شتابزدگي و عجله از يك طرف و سرعت و سبقت كه در قرآن با عبارات (سارعوا) (626) ، (سابقوا) (627) مورد ستايش و دستور قرار گرفته از طرف ديگر، تفاوت و اختلاف اساسي وجود دارد. حسن سرعت و سبقت در جايي است كه تمام مسائل محاسبه و تنظيم شده باشد، لذا نبايد فرصت و وقت را از دست داد، ولي شتابزدگي و عجله در جايي است كه هنوز موعد انجام نرسيده و يا نياز به تكميل و بررسي است ، از اين روي مي بايست درنگ كرد.

سرچشمه ي عجله و شتاب ، گاه امور منفي چون كم صبري ، غرور و اظهار وجود است كه البتّه اين صفات ، مذموم ، و از ذات مقدّس نبوي به دور است ، و گاهي به خاطر شدّت عشق و علاقه به دريافت مطلب و دلسوزي براي حفظ چيزي است ، كه در اين صورت امر نيكويي به شمار مي رود و تعجيل پيامبر (ص ) در وحي از اين جهت بوده است ، يعني دريافت عاشقانه ، و هيجان و نگراني براي حفظ وحي .

خداوند، حضرت موسي (ع) را براي آموزش در اختيار حضرت خضر گذاشت ، لذا موسي (ع) از او كسب اجازه كرد كه (هل اتّبعك علي أن تعلّمن ممّا علّمت رشدا) (628) آيا اجازه مي دهي كه من همراه و پيرو تو باشم تا از آنچه آموخته اي به من نيز بياموزي ?امّما تعليم و آموزش پيامبر اكرم (ص ) را ذات مقدّس الهي بر عهده گرفت و به او فرمود: (قل رب ّ زدني علما) بگو: پروردگارا! علم مرا زياد كن .

اوّلين معلّم ، خداوند علاّم و عليم است ، (علّم آدم الاسماء) (629) ، (الرّحمن ، علّم القرآن ، علّمه البيان ) (630) پس علم را از او بخواهيم . (رب ّ زدني علما) در حديث آمده است كه رسول اكرم (ص ) فرمودند: اگر روزي بر من بگذرد و در آن بر علم من افزوده نشود، آن روز براي من مبارك نيست . (631)

پيام ها:

1- آفرينش بي هدف و انسان رها نيست ، زيرا بيهودگي وبي هدفي در شأن خدا نيست . (فتعالي اللّه )

2- ذات مقدّس الهي را از هر فكر و انديشه اي برتر و افعال او را از هر امر باطل ، پاك ومنزّه بدانيم . (فتعالي اللّه )

3- حكومت حكيمانه ، حقيقي ، مطلق ومنحصربه فرد، از آن خداست . (الملك الحق )

4- پيامبر اسلام (ص ) عاشقانه طالب شنيدن و گرفتن وحي بود. (لاتعجل بالقرآن )

5- فراگيري هر چيزي به تناسب خود آدابي دارد. (لا تعجل بالقرآن )

6- نهي ها وعتاب هاي قرآن نسبت به پيامبر، نشانه ي صداقت پيامبر است وگرنه كسي خود را مورد نهي وعتاب قرار نمي دهد. (لاتعجل بالقرآن )

7- در بيان قوانين الهي ، بايد به شرايط زماني توجّه كرد. (لاتعجل ... قبل أن يقضي )

8- علم را از عالم حقيقي طلب كنيم . (رب ّ زدني علما)

9- براي علم و دانش نهايتي نيست و فارغ التحصيل معنا ندارد. (زدني علما)

10- علم حقيقي ، قرآن مجيد است . (لا تعجل بالقرآن و قل رب ّ زدني علما)

11- اگر كسي را از چيزي نهي مي كنيم ، در مقابل ، راه صحيح و حق ّ را هم به او نشان دهيم . (لا تعجل قل رب ّ زدني علما)

12- افزون طلبي در كمالات ارزش است . (رب ّ زدني علما)

13- علم ، وسيله ي رشد انسان هاست . (رب ّ زدني علما)

14- علمي داراي ارزش و اعتبار است كه همراه با فراگيري آن ، ظرفيّت انسان نيز زياد شود و رشد كند. (زدني علما)، نه ، ((زد علمي ))

15- اگر چه خداوند مي تواند بدون دعا هم لطف كند، ولي از پيامبرش مي خواهد كه دعا نمايد. (قل رب ّ زدني علما)

16- در دعا از كلمه رب ّ و ربوبيّت خدا استمداد كنيم . (رب ّ زدني علما)

17- جز خداوند، علم همه حتّي علم پيامبر محدود است . (رب ّ زدني علما)


624-نظير اين عبارت در سوره قيامت ، آيه 18 نيز آمده است (لاتحرّك به لسانك لتعجل به )
625-تفسير الميزان
626-آل عمران ، 133
627-حديد، 21
628-كهف ، 66
629-بقره ، 31
630-الرحمن ، 1 3
631-تفسير نورالثقلين

/ 136