نديم چاپلوس - سخن نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
نديم چاپلوس
سلطان محمودرادرحالت گرسنگي بادنجان بوراني پيش آوردند .خوشش آمد .گفت:بادنجان طعامي است خوش .نديمي درمدح بادنجان فصلي پرداخت .چون سلطان سيرشدگفت:بادنجان سخت مضرچيزي است .نديم بازدر مضرت بادنجان مبالغتي تمام كرد .سلطان گفت:اي مردك !نه اين زمان مدحش مي گفتي يعني تونبودي كه لحظات ي پيش مدح بادنجان رامي گفتي ؟نديم گفت:من نديم توام نه نديم بادنجان .مراچيزي مي بايدگفت كه تراخوش آيدنه بادنجان را .