ميهماني ناخوانده از شهري يا دهي به يك نفر رسيد .ميزبان و همسرش ، مقدم او را گرامي داشتند و تا مدتي با روشي پسنديده و شيوه اي محترمانه از او پذيرائي كردند ولي بيست روز طول كشيد و ميهمان ، عزم رفتن نكرد .ميزبانان به ستوه و از دست زحمت او به تنگ آمدند .از روز بيست و يكم ، بناي كم محلي را به او گذاشتند ، باز هم ديدند اثري نبخشيد بلكه مثل سد سكندر نشسته است و از جاي خود ، جنب نميخورد .بالاخره سي روز تمام ، مدت اقامت او به طول انجاميد و باز هم عزم رفتن ننمود .شبانه ، زن و شوهر با هم به مشورت نشستند و بناي گفتگو را گذاشتند كه اينك بايد تدبيري به كار برد و حيله اي انديشيد كه بدون اينكه ، علني او را جواب گوييم و زير بار ننگ بيرون كردن مهمان برويم ، خودش برود و زحمتش را از سر ما كوتاه سازد ت .هر يك در اين باب ، رايي زد و اظهار عقيده اي كرد تا سرانجام قرار بر اين شد كه فردا ، مرد بر سر موضوعي زن را مورد بهانه قرار دهد و به باد كتك بگيرد ، و زن در حين كتك خوردن با طرز خوشي ، او را جواب بگويد .بامدادان فردا ، كه همگي سر از خواب برداشتند و صبحانه خوردند ، شوهر در سر ناپاك بودن سماور ، زن را مورد بهانه قرار داد و يكي او بگو و يكي زن بگو بالاخره نزاع آنها به زد و خورد انجاميد و زن كتك مفصلي خورد .بعد از آن زن ميخروشيد و ميناليد و در همان حال ، به ميهمان گفت اي ميهمان عزيز شما را به خدا قسم ، شما كه يك ماه اينجا بوده ايد و فردا ميرويد ، و از ما هم هزار بدي ديده ايد ، آيا من هرگز در پاك و تميز كردن سماور ، كوتاهي كرده ام ؟ مهمان گفت خير خانم .من يكماه مانده ام ، يكماه ديگر هم ميمانم و بدي هم از شما نديده ام و انصاف ميدهم كه شما در نظافت سماور و ديگراشياء منزل خودتان ، هيچ وقت كوتاهي نكرده و نميكنيد .مرد صاحبخانه ديد كه عجب كاري كرد زن بدبختش را كتك زده و توهينش كرده و او را در ميان مردم بي آبرو نموده است ، تازه ميهمان هم از جاي خودش تكان نخورده و به طوري كه ميگويد تا يكماه هم از جاي خود ، تكان نخواهد خورد .پس با پشيماني بسيار ، راه خويش را در پي گرفت و از خانه خارج شد .اين مثل را غالبا به طور شوخي در مورد كساني بكار ميبرند كه به جايي يا منزل كسي رفته و مدت زيادي در آنجا ميمانند ./ داستانهاي امثال