زيان -پرحرفي - سخن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سخن - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زيان -پرحرفي

پسري پدرش مرد .

پسر در مرگ پدر به سوگواري نشست .

روزهاي اول هر كس ميرسيد و از سبب مرگ پدرش ميپرسيد .

پسر از ابتداي بيماري پدر تا آخرش را با آب و تاب تعريف ميكرد كه ناچار اگر صبح بود دنباله صحبت به ظهر ميرسيد كه مجبور ميشد ناهار بدهد و اگر بعد از ظهر بود كه دنباله صحبت به شب ميكشيد و باز هم مجبور ميشد شام بدهد .

رندان كه اين خبر را شنيدند هر روز يكعده قبل از ظهر و يكعده بعد از ظهر براي تسليت بخانه پسر ميرفتند و از او سبب مرگ پدرش را ميپرسيدند .

پسر هم طبق معمول علت مرگ پدرش را با آب و تاب تعريف ميكرد و رندان را شام و نهار ميداد .

بالاخره پسر متوجه شد كه طول و تفصيل دادن مرگ پدر كار بيهوده است و خرج بر ميدارد و از آن ببعد هر كس ميرسيد و ميپرسيد ميگفت خدا بيامرز تب كرد و مرد .

/ 74