ارزش -روشن بيني - سخن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سخن - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ارزش -روشن بيني

چنين گفت پيش زغن كركسي

كه نبود زمن دورتر بين كسي

زغن گفت از اين در نشايد گذشت

بيا تا چه بيني بر اطراف دشت ؟

شنيدم كه مقدار يكروزه راه

بكرد از بلندي به پستي نگاه

چنين گفت ديدم گرت باوراست

كه يكدانه گندم به هامون در است

زغن را نماند از تعجب شكيب

ز بالا نهادند سر در نشيب

چو كركس بر دانه آمد فراز

گره شد برو پاي بندي دراز

ندانست ازآن دانه بر خوردنش

كه دهر افكند دام در گردنش

زغن گفت از آن دانه ديدن چه سود

چو بينايي دام خصمت نبود

/ 74