سگ وصحرانشين - سخن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سخن - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سگ وصحرانشين

سگي پاي صحرانشيني گزيد

به خشمي كه زهرش زدندان چكيد

شب ازدرد،بيچاره خوابش نبرد

به خيل اندرش دختري بودخرد

پدرراجفاكردوتندي تمود

كه آخرترا نيزدندان نبود؟

پس ازگريه مردپراكنده روز

بخنديد:كاري مامك دلفروز

مراگرچه هم سلطنت بودونيش

دريغآمدم كام ودندان خويش

محال است اگر تيغبرسرخورم

كه دندان به پاي سگ اندربرم

توان كردباناكسان بدرگي

وليكن نبايدزمردم سگي / بوستان سعدي

/ 74