عبدالملك بن مروان پنجمين خليفه جنايتكار اموي هنگام مرگ نگاهش به مردلباس شوي كه دريكي ازنواحي دمشق لباس و فرش مردم راميشست افتادوگفت سوگندبخداكاش من شوينده لباس مردم بودم و ازاين راه امرارمعاش روزمره مينمودم ولي زمام امورحكومت مردم راازروي غصب بدست نميگرفتم .اين خبربه ابوحازم لباس شوي معروف رسيدگفت خداي را سپاس ميگويم كه آنان طاغوتيان راآنگونه كردكه هنگام مرگ آرزوي شغل مارا داشتند .شخصي درهنگام مرگ عبدالملك به اوگفت حالت چطوراست ؟درپاسخ گفت حالم آن گونه است كه خداودن درسوره انعام آيه نودوچهارميفرمايدولقد جئتمونافرادي كماخلقناكم اول مره وتركتم ماحولناكم وراءظهوركم همه شما بصورت تنهابسوي مابازگشت نموديدهمانگونه كه روزاول شماراتنهاآفريديم و آنچه رابشمابخشيده بوديم پشت سرگذاشتيدوشفيعاني راكه شريك درشفاعت خويش ميپنداشتيدباشمانمي بينيم پيويندهاي شمابريده شدوتمام آنچه راتكيه گاه خودتصورميكرديدازشمادوروگم شدند .