وطبعا علاقه مند به انـتـقـامـگيرى هستند, در برخى ديگر شهوت شكم يا شهوت جنسى يا غيره زود به جوش مى آيد و فوران مى كند, به طورى كه نفس آن ها با كمترين عاملى تحريك مى شود, برخى مزاج هاى ديگر هم حـالات ديـگرى دارند بنابراين ,ملكات اخلاقى و صفات روحى بر حسب اختلاف مزاج ها, در برخى خيلى سريع شكل مى گيرند و دربرخى با كندى بروز مى كنند.بـا هـمـه ايـن احوال , انگيزه و عامل مزاج وساختار بدنى كه باعث پديد آمدن فلان ملكه اخلاقى يا بـهـمـان عـمـل مـتـناسب با آن مى شود, فقطدر حد اقتضاست و به مرحله عليت تامه نمى رسد, به طورى كه فعل مخالف با مقتضاى طبع و مزاج را ازمرحله امكان در آورده آن را محال و ناممكن سـازدو در نتيجه , موضوع اختيار منتفى شود بلكه فعل همچنان يك پديده اختيارى است هر چند ممكن است در برخى موارد انجام آن برخلاف طبيعت ومزاج , كار بسيار دشوارى باشد.