میزان الحکمه جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 13

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عماره خاموش گشت و چون عمرو مست شد, او را
كـه در سينه كشتى بود هل داد و به درياانداخت عمرو به سينه كشتى چسبيد و سرنشينان كشتى
بـه دادش رسـيـدنـد و او را بـالا كـشـيـدنـد آن ها نزدنجاشى رفتند و هدايايى تقديم او كردند و
نـجـاشـى آن هـا را پـذيـرفـت عـمـروبن عاص گفت : پادشاها,گروهى از افراد ما كه با دين ما به
مـخـالـفـت بـرخـاسـتـه انـد و خدايانمان را ناسزا مى گويند به سرزمين شما آمده اند آنان را به ما
بـرگـردانـيـد نجاشى عده اى را در پى جعفر فرستاد و او را آوردند نجاشى به او گفت : اى جعفر,
ايـن هـا چه مى گويند؟ جعفرپاسخ داد: پادشاها, چه مى گويند؟ نجاشى گفت : ازمن مى خواهند
كه شما را به آن ها برگردانم جعفرگفت : اى پادشاه , از آنان بپرس , آيا ما بندگان وغلامان ايشان
هـسـتيم ؟ عمرو گفت : نه , بلكه مردمانى آزاد و شريف هستيد جعفر گفت : از آنان بپرس آيا از من
طلبى دارند كه مطالبه مى كنند؟ عمرو گفت : از شما هيچ طلبى نداريم جعفر گفت :آيا خونى به
گـردن ما داريد كه مطالبه كنيد؟ عمروگفت : نه جعفر گفت : پس , از ما چه مى خواهيد؟ شما ما
را آزار و اذيـت كرديد و ما هم سرزمين شمارا ترك گفتيم عمروبن عاص گفت : پادشاها, اينان با
ديـن مـا بـه مـخـالـفـت برخاسته اند و خدايانمان راناسزا گفته اند و جوانانمان را فاسد و گمراه
كرده اند واتحاد ما را از هم پاشيده اند پس ايشان را به مابرگردان تا بدين وسيله كار ما را به سامان
آورى جـعـفـر گـفـت : آرى , اى پادشاه , ما با آنان به مخالفت برخاستيم , چون خداوند در ميان ما
پيامبرى برانگيخت كه دستور داده است از شرك و بت پرستى دست برداريم

و قرعه كشى با تيرهاى
قـرعه را كنار بگذاريم , ما را به نماز و روزه دستور داده ,ظلم و ستم و ريختن خون بى گناه و زنا و
ربـا وخـوردن مـردار و خـون را حرام فرموده , به عدالت ونيكوكارى و رسيدگى به خويشاوندان
فـرمـانـمـان داده اسـت و از فـحـشا و زشتكارى و زورگويى وتجاوز نهى مى كند نجاشى گفت : خداوند, عيسى بن مريم (ع ) را نيز با همين ها برانگيخت سپس گفت :اى جعفر, آيا از آن چه خداوند
بـر پيامبرت فروفرستاده است چيزى حفظ دارى ؟ جعفر گفت : آرى و شروع به قرائت سوره مريم
كرد و چون به آيه ((وهزى اليك بجزع النخلة تساقط عليك رطبا جنيا فكلى و اشربى و قرى عينا))
رسـيـد, نـجـاشى از شنيدن آن به شدت گريست و گفت : به خدا قسم كه اين كاملادرست است
عمروبن عاص گفت : پادشاها, اين مرد مخالف ماست , او را به ما مسترد بدار نجاشى دستش را بالا
بـرد و مـحـكم به صورت عمرو زد وگفت : خاموش , به خدا قسم اگر از اين مرد به بدى يادكنى
جانت را مى گيرم عمرو بن عاص كه خون ازچهره اش سرازير بود برخاست و گفت : پادشاها,اگر
چنين است كه تو مى گويى ما ديگر متعرض اونمى شويم .

/ 248