میزان الحکمه جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 13

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خـداونـد سـبـحـان مـفهوم ظالمين را ـ هرگاه به طورمطلق در نظر گرفته شود ـ در اين آيه
توضيح مى دهد: ((لعنة اللّه على الظالمين الذين يصدون عن سبيل اللّه و يبغونها عوجا)).

حـاصـل ايـن دو آيـه ايـن اسـت كـه ظلم را به اعراض از دين خدا و جستجوى دينى تحريف شده
تفسيرمى كند و اين معنا با مفهومى كه از آيه مورد بحث ماپيداست انطباق دارد.

جـمله ((قالوا فيم كنتم )): يعنى در چه دينى بوديدواژه ((م )) همان ((ما)) ى استفهاميه است كه
الف آن براى تخفيف , حذف شده است .

در ايـن آيه , دلالتى اجمالى بر آن چيزى است كه در لسان اخبار و احاديث از آن به نام سؤال قبرياد
شده است يعنى پرسش فرشتگان از اين شخص پس از مرگ او اين آيه هم بر همين معنا دلالت دارد: ((الـذيـن تـتـوفاهم الملائكة ظالمى انفسهم فالقواالسلم ما كنا نعمل من سؤ بلى ان اللّه عليم بما
كـنـتـم تعملون فادخلوا ابواب جهنم خالدين فيها فلبئس مثوى المتكبرين و قيل للذين اتقوا ماذا
انزل ربكم قالوا خيرا )).

جـمـلـه ((قـالـوا كـنـا مستضعفين فى الارض قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها)), اين
سـؤال فرشتگان كه : ((فيم كنتم )) سؤال از وضعيت دينى است كه در زندگى داشته اند و چون از
نظر دينى وضعيت در خور اعتنا و مطلوبى نداشته اند, در پاسخ از سبب وضع خود, به جاى مسبب ,
سـخن به ميان مى آورند و مى گويند كه در سرزمينى زندگى مى كردند كه نمى توانستند به دين
چـنـگ زنـنـد, زيـرامـردم آن سـرزمين مشركانى نيرومند بودند و آنان رادر ضعف نگه داشتند و
نگذاشتند تا ايشان شرايع واحكام دين را بياموزند و به آن ها عمل كنند.

جمله ((يا عبادى الذين آمنوا ان ارضى واسعة فاياى فاعبدون )), در اين آيه خداوند خطاب رامتوجه
مؤمنانى فرموده است كه در كافرستان قرارگرفته اند و نمى توانند آشكارا دم از دين حق بزنند وبه
احـكـام و قـوانـيـن آن عمل كنند دليل بر اين نكته ,دنباله آيه است جمله ((ان ارضى واسعة )), از
سـيـاق ايـن جمله بر مى آيد  كه مراد از ((ارض )) همين كره زمينى است كه در آن به سر مى بريم و
اضافه كردن آن به ضمير متكلم (ارضى ) براى اشاره كردن به اين مطلب است كه تمام كره زمين از
آن خداست و براى خدا فرقى نمى كند كه در چه نقطه اى از آن عبادت شود و فراخى زمين كنايه از
ايـن اسـت كـه اگـر درنـاحيه اى از نواحى آن فراگرفتن دين حق و به كاربستن آن ممكن نشد,
مناطق و نواحى ديگرى هستند كه اين كار در آن ها شدنى است پس عبادت خداى يگانه به هر حال
ممتنع و ناشدنى نيست .

جـمـلـه ((فاياى فاعبدون )), حرف ((فا)) در((فاياى )) براى تفريع عبادت خدا بر وسعت وفراخى
زمـيـن است , يعنى حال كه زمين خداوندپهناور و فراخ است , پس تنها مرا بپرستيد ((فاى ))دوم
(فاعبدون ) فاى جزاست براى شرط محذوف كه كلام بر آن دلالت دارد.

چنين پيداست كه مقدم داشتن ((فاياى )) براى رساندن حصر است و بنابراين , به اصطلاح قصرقلب
مـى بـاشد و معناى جمله اين است كه غير مرانپرستيد, بلكه مرا عبادت كنيد جمله ((فاعبدون ))
به جاى جزا نشسته است .

خـلاصـه ايـن كه معناى آيه اين است : زمين من فراخ و پهناور است و اگر پرستش من در منطقه
ونقطه اى از آن برايتان غير ممكن شد, مناطق ديگرى وجود دارد كه در آن ها مى توانيد مراعبادت
كـنيد حال كه چنين است , پس تنها مرابپرستيد و جز مرا پرستش نكنيد, زيرا اگر در بخشى از آن
امـكـان عـبـادت و پـرسـتش من براى شما نبود به بخش هاى ديگر آن كوچ و مهاجرت كنيد و در
آن جاها فقط مرا بپرستيد.

/ 248