میزان الحکمه جلد 13
لطفا منتظر باشید ...
ـ عـايشه : رسول خدا(ص ) هرگاه از خديجه ياد مى كرد از تعريف و تمجيد او و طلب مغفرت براى وى خسته نمى شد يك روز از او ياد كرد ومن رشك بردم و گفتم : خداوند عوض آن پيرزن را به تو
داده است ! عايشه مى گويد : ديدم رسول خدا بشدت خشمگين شد من از گفته خودپشيمان شدم
و گـفـتـم : خـدايا, اگر خشم رسولت رابرطرف سازى , ديگر تا زنده هستم از خديجه به بدى ياد
نخواهم كرد.مـى گـويـد: چـون رسـول خدا(ص ) حالت مراديد, فرمود : چگونه اين حرف را زدى ؟ به خداقسم
خـديـجه زمانى به من ايمان آورد كه همه مردم به من كافر بودند, زمانى كه همه مردم مرا ازخود
مـى راندند او مرا پناه داد, زمانى كه همه مردم مرا تكذيب مى كردند او مرا تصديق كرد وزمانى كه
شما از فرزند محروم بوديد, خداوند ازمن به او فرزند روزى كرد عايشه مى گويد :پيامبر تا يك ماه
شب و روز از خديجه برايم تعريف مى كرد (يا اين جملات را برايم تكرارمى كرد).