میزان الحکمه جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 13

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علامه طباطبائى در تفسير اين آيه مى گويد.

آيه ((و لقد نعلم انهم يقولون انما يعلمه بشر))افتراى ديگرى است از طرف مشركان به پيامبر(ص )
آن ها مى گفتند : ((جز اين نيست كه آن را بشرى تعليم مى دهد)) چنان كه از سياق اعتراض آنان و
جـوابى كه به آن ها داده شده است برمى آيد, مردى غيرعرب و بى بهره از فصاحت درگفتار وجود
داشته است  كه درباره اديان و موضوع پيامبرى و سرگذشت انبيا اطلاعاتى داشته و گاهى اوقات
پـيامبر(ص ) با او ديدار مى كرده است بنابراين , پيامبر را متهم كردند كه آن چه را ادعامى كند وحى
اسـت كـه از آن مـرد مـى گيرد و همين مرد است كه او را تعليم مى دهد و او همان كسى است كه
خداى متعال به نقل از مشركان مى فرمايد :((جز اين نيست كه آن را بشرى تعليم مى دهد))تقدير
ايـن جـمـلـه مـوجـز و خـلاصه شده چنين است :جز اين نيست كه آن را بشرى تعليم مى دهد و
اومطالبى را كه از وى تعليم مى گيرد به دروغ به خدانسبت مى دهد.

پيداست كه صرف اين جواب كه زبان آن مردغير عربى است در حالى كه زبان قرآن عربى روشن (و
فـصـيـح ) مـى بـاشـد, نـمـى تواند شبهه مشركان را ازبيخ و بن بركند, زيرا مى توان گفت كه آن
مـردمـطـالـب را با همان زبان غير عربى خود به پيامبرتعليم مى داده و سپس پيامبر با بلاغتى كه
داشـتـه آن مـطالب را در قالب عربى فصيح مى ريخته است اين نكته اى است كه از جمله ((جز اين
نـيـسـت كـه آن رابشرى تعليم مى دهد)) پيش از هر مطلب ديگرى به ذهن مى رسد, چرا كه آنان
تعبير تعليم را آورده اند نه تلقين و ديكته كردن را و واژه تعليم به معانى نزديكتر است تا به الفاظ و
واژگان .

بـديـن تـرتيب معلوم مى شود كه جمله ((لسان الذى يلحدون اليه مبين )) به تنهايى جواب شبهه
آنان نيست , بلكه دنباله آن تا پايان آيه دوم , جواب كامل شبهه مى باشد خلاصه جواب , كه از مجموع
سـه آيـه گـرفـتـه مى شود, اين است كه تهمتى كه شما به اومى زنيد و مى گوييد يك نفر انسان
مـطـالـب قـرآن رابه پيامبر تعليم مى دهد و سپس او به دروغ آن ها را به خدا نسبت مى دهد, اگر
مـنـظورتان اين است كه آن مرد الفاظ و عبارات قرآن را به او تلقين و آموزش مى دهد و قرآن كلام
آن مرد است

نه كلام خدا,جوابش اين است كه آن مرد زبانش غير عربى است در حالى كه اين قرآن
عـربـى روشن (و فصيح ) است و اگر مقصودتان اين است كه آن مرد معانى قرآن رابه پيامبر تعليم
مـى دهـد ـ و الـفـاظ و عـبـارات از خـودپيامبر(ص ) مى باشد ـ و او به دروغ آن ها را به خدانسبت
مـى دهـد, جـوابـش ايـن اسـت كـه آن چه در قرآن آمده , معارف حقه اى است كه هيچ خردمندى
درحـقانيت آن ها شك نمى كند و خردها ناچار آن ها رامى پذيرند و خداوند پيامبر را به آن ها هدايت
كرده است  بنابراين , او به آيات خدا ايمان دارد, زيرا اگرايمان نداشت خداوند او را هدايت نمى كرد
و خـداكسى را كه به آياتش ايمان نداشته باشد, هدايت نمى فرمايد و چون پيامبر به آيات خدا ايمان
دارد,بـنابراين به خداوند دروغ نمى بندد چه آن كه فقطكسى به خدا دروغ مى بندد كه به آيات او
ايـمان نداردپس , اين قرآن نه دروغ و افتراست و نه از بشرى گرفته و به دروغ به خدا نسبت داده
شده است .

/ 248