میزان الحکمه جلد 13
لطفا منتظر باشید ...
بـنـابـرايـن , جـمـلـه ((لـسان الذى يلحدون اليه اعجمى و هذا لسان عربى مبين )) پاسخ قسمت
اول شبهه است و آن اين كه قرآن با الفاظ و عباراتش ازطريق تلقين از يك بشر گرفته شده است .و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه زبـان آن مـردى كه مورد نظر مشركان است و مى گويند : ((انما
يعلمه بشر)) اعجمى , يعنى ناشيوا و مبهم است , در حالى كه اين قرآنى كه بر شما تلاوت مى شود به
زبـانى عربى روشن مى باشد و چگونه ممكن است يك زبان وبيان عربى بليغ و شيوا از يك مرد غير
عربى زبان صادر شود.جـمـلـه ((ان الـذيـن لا يـؤمـنـون )) تا آخر دو آيه ,پاسخ بخش دوم شبهه مى باشد, يعنى اين كه
پيامبرمعانى را از آن مرد فرا مى گيرد و سپس به دروغ آن ها را به خدا نسبت مى دهد.مـعـنـاى آيـات ايـن اسـت : كسانى كه به آيات خداايمان ندارند و به آن ها كافرند, خداوند آن ها را
بـه قـرآن و مـعارف آشكار ان , هدايت نمى كند و عذابى دردناك در انتظارشان مى باشد و پيامبر به
آيات خدا ايمان دارد, چون رهيافته به هدايت و راهنمايى خدا مى باشد تنها كسانى دروغ مى بافند و
آن را بـه خـدا نـسـبت مى دهند كه به آيات خدا ايمان ندارند واينان همان دروغگويانى هستند كه
دائمـا دروغ مـى گـويند اما شخصى چون پيامبر(ص ) كه به آيات خدا مؤمن است دروغ نمى بافد و
دروغ نـمى گويدبنابراين , دو آيه مذكور كنايه از اين هستند كه پيامبر(ص ) هدايت شده به هدايت
خداست و به آيات او ايمان دارد و چنين كسى افترا نمى بندد ودروغ نمى گويد.