مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اما از جانب روحانيت و امام خمينى (رحمه الله) نيز نتيجه گيريها و ارزيابى هايى از قيام 15 خرداد وجود داشت. به موازات تغيير شيوه برخورد رژيم، امام نيز گام به گام مبارزه خود را شفاف تر و روشن تر ساخت; به گونه اى كه پس از فاجعه فيضيه، رژيم شاه را «بدتر از مغول» توصيف كرد و مخاطب اصلى خود را شاه و آمريكا و اسراييل دانست. و در اعلاميه هاى بعدى خود، آنها را مستقيماً مورد حمله قرار داد و بر خلاف سياستمداران و ساير مخالفان رژيم، شاه و دربار را عامل اصلى مشكلات معرفى كرد. (1) امام خمينى (رحمه الله) پس از فاجعه فيضيه، تقيه را كه دستاويز سازشكاران و مانع مبارزه مستقيم بود، حرام كرد (2) و راه مبارزه را گشود و رو در رو با رژيم وارد مبارزه شد. در سخنرانى عصر عاشورا نيز دستگاه شاه را به دستگاه جبّار بنى اميه تشبيه كرد و پس از آزادى از زندان در فروردين ماه 43 ، در مقابل تبليغات رژيم كه مدعى تفاهم با روحانيت و بخصوص امام بود، به صراحت مخالفت خود را با رژيم شاه و برنامه هاى اصلاحى وى اعلام كرد و گفت: «خمينى را اگر دار هم بزنند تفاهم نخواهد كرد» (3) و همين رويه را تا آخر ادامه داد. بنابراين، همان گونه كه كشتار 15 خرداد و قلع و قمع هاى بعد از آن حاكى از تصميم قاطع رژيم در سركوبى مخالفين بود، مخالفان رژيم بخصوص امام و روحانيترا نيز به اين نتيجه رساند كه شيوه مبارزه خود را تغيير دهند. (4) امام خمينى (رحمه الله) ، جمع بندى و نتيجه گيرى خاصى از اين اوضاع و شرايط داشت كه به مدد آن توانست انقلاب اسلامى را بنيانگذار ى كند. قيام 15 خرداد يك حركت خودجوش و سازمان نيافته و بدون رهبرى خاص بود كه لرزه بر اندام رژيم انداخت و به طور واقع سلطنت را تهديد كرد. اگر چنين قيامى با برنامه ريزى، سازماندهى و رهبرى و ايدئولوژى مشخصى برپا مى شد، بى شك در آن عرصه پيروز مى شد.