ضعف و زبونى شخصى شاه
يكى ديگر از عواملى كه در بروز شرايط انقلابى ايران دخيل بوده و اكثر محققان و نويسندگان تاريخ معاصر ايران به آن اشاره كرده اند، ضعف شخصيتى، ذاتى و روحى شاه است; حتى حاميان غربى شاه، بخصوص آمريكاييها، بر ضعف شخصى و سست ارادگى شاه انگشت گذاشته و آن را عامل فروپاشى رژيم او مى دانند. برژينسكى، مشاور امنيت ملّى كارتر، به صراحت شاه را مقصّر اوضاع مى دانست و بر اين باور بود كه شاه قادر به تصميم گيرى درست و بموقع نبود. (3) احساس ضعف و عدم اعتماد به نفس همراه با خوى ديكتاتورى و استبدادى شاه، تركيب عجيبى از وى ساخته بود. حسنين هيكل شاه را در اوايل سلطنتش، جوانى مضطرب و شاهزاده اى ترسو توصيف مى كند كه راه خود را از ميان زمين مين گذارى شده خطرناك سياسى جستجو مى كرد. (4) در كنار اين ضعف ذاتى، تجربه زندگى و طول سلطنتش او را مردى خشن و انعطاف ناپذير كرده بود، اما او هيچ گاه توانايى و1 محمّدحسنين هيكل، پيشين، صص 131 ـ 130. 2. درس ها و نكته هاى شنيدنى و خواندنى...» سروش، (19/2/77)، ص 38. 3. براى اطلاعات بيشتر در اين زمينه مراجعه شود به :برژينسكى، اسرار سقوط شاه و گروگانگيرى، ترجمه حميد احمدى، تهران: انتشارات جامى، 1362. 4/ حسنين هيكل، پيشين، ص 202.