گفتار اول : تأمل نظرى و فلسفى گفتار دوم : نفى وضع موجود گفتار سوم : ترسيم جامعه كمال مطلوب [231] [232]
مقدمه
همان گونه كه گفتيم، جريان فكرى اسلامى از ابتداى ورود تجدّد به ايران، از خود واكنش نشان داد و از تماميت اسلام دفاع كرد، اين خطّى بود كه تا اوايل دهه 1330 تداوم يافت. اين جريان، در مقطع بعد از كودتاى 28 مرداد به جريان فكرى غالب و مسلّط تبديل شد كه از آن تحت عنوان جريان فقاهتى ـ ولايتى ياد كرديم. با توجه به اين كه دو جريان التقاطى اصلاح طلب و راديكال سهم بسيار كمى در بنياد انديشه انقلاب اسلامى داشتند، براى جريان فقاهتى ـ ولايتى اين فرضيه را به صورت اثباتى مطرح مى كنيم و مى كوشيم تا اثبات كنيم كه جريان فكرى اخير، مبتكر اصلى انديشه انقلاب اسلامى است و انقلاب اسلامى بيش از همه بر اساس نقشه و تفكر آن بوده و به پيش رفته است و هم اكنون نيز در آن مدار قرار دارد. در اين فصل به برخى از وجوه تفكر جريان فقاهتى ـ ولايتى به طور مفصل تر مى پردازيم تا نحوه تطبيق آن را بر شاخص هاى انديشه انقلاب اسلامى نشان دهيم. بدين منظور، سه شاخص اصلى انديشه انقلاب اسلامى را در تفكرات اين جريان بررسى مى كنيم. [233] [234]