اسراف و ولخرجى - مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ساختمان سازى نفع مى برد و يك دفتر مهّم هم داشت، برادر شاه، محمود رضا، بر روى بهره بردارى از مواد معدنى مثل كبالت، بوكسيت و فيروزه تمركز كرد. او سهامدار اصلى كمپانى معدن فيروزه، كمپانى صنعتى «شهاراند» و بسيارى ديگر از كمپانيها بود; اشرف در امور بانكى، كارخانه كاغذسازى و كارخانه هاى بخت آزمايى و غيره مشغول شد. دوستان وفادار هم فراموش نشدند، اردشير زاهدى، داماد شاه، سفير ايران در آمريكا شد و نفع قابل ملاحظه اى در صنعت موتور داشت، بسيارى از سياستمداران و ديپلماتها، سربازان و بازرگانان و مقامات سياسى كه كمك به رژيم كرده بودند، به طور يكسان پاداش گرفتند. در پايان بحث مربوط به حيف و ميلهاى خاندان سلطنتى، بد نيست كه از بنياد پهلوى هم ذكرى بشود; هيكل در كتاب خود به معرفى مختصرى از اين بنياد و فعاليتها و نقش آن در اقتصاد ايران پرداخته است; اين بنياد در سال 1336 تأسيس شد در ظاهر يك سازمان خيريه بود كه از فروش زمينهاى سلطنتى به مستأجرين، تأمين مالى مى گرديد و درآمد خود را صرف پيشبرد كارهاى مستحقين مى كرد. حسينن هيكل اذعان دارد كه اين بنياد دست به كارهايى مى زد; به عنوان مثال از كلينك ها و باشگاههاى جوانان حمايت مى كرد و هزاران دانشجو را براى تحصيل به خارج مى فرستاد، امّا در پشت اين امور، نفوذ اين بنياد در حيات اقتصادى كشور به حدّى گسترش يافت كه از هر نظر تبديل به يك امپراطورى اقتصادى در كشور شد. تا سال 1357 موجوديهاى اين بنياد به حدود 3 ميليارد دلار بالغ گرديد; خانواده سلطنتى و بنياد پهلوى، كنترل 80 درصد صنعت سيمان ايران، 70 درصد امور هتلها و جهانگردى، 62 درصد امور بانكى و بيمه، 40 درصد صنعت پارچه، 35 درصد صنعت موتور و غيره را در دست خود داشتند. (1) وجود چنين منافعى براى تمام مقامات بالاى كشور، به تناسب، مشاهده مى شد.
اسراف و ولخرجى
1. محمدحسنين هيكل، پيشين، ص 175.