مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مدخلی بر انقلاب اسلامی - نسخه متنی

محمد شفیعی فر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دليل بافت سياسى رژيم شاه و اين كه همه تصميمات ـ از اول تا آخر ـ زير نظر كامل او و بنا به «اراده همايونى» و طبق «منويات ملوكانه» شكل مى گرفت، مجبوريم كه در نهايت به سراغ شاه برويم. در واقع به تعبيرى امّ المسايل ايران شاه است و شاه! و اين نسخه اى است كلى براى مطالعه پيرامون همه نظامهايى كه بر محور تفكر يك نفر وبراى حفظ يك نفر پى ريزى شده است. (1)

البته با وجود حاكميت خفقان و استبداد در ايران، نمى توان كلّيت انقلاب اسلامى را به موضوع استبداد و تلاش براى دستيابى به دمكراسى بازگرداند; زيرا همان گونه كه گفتيم استبداد در ايران هميشه وجود داشته و ريشه طولانى چندين قرنى دارد و بايد در دو قرن گذشته نيز به انقلاب منجر مى شد. وجود استبداد به عنوان يكى از شرايط تسهيل كننده انقلاب قابل قبول است، ولى به تنهايى قادر به تبيين انقلاب اسلامى نيست.

اگر انقلاب اسلامى، انقلابى عليه فقدان توسعه سياسى بود، به عنوان مثال بايد لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى كه در اوايل دهه 1340 از سوى رژيم مطرح شد، مورد استقبال ملّت قرار مى گرفت; زيرا در جهت توسعه سياسى، افزايش ميزان مشاركت مردم و ايجاد و اعمال تساهل و مدارا در جامعه بود، امّا از آنجا كه نوعى سكولاريسم و غير دينى كردن حكومت بود و مبناى غربى داشت، مورد مخالفت روحانيّت و همه گروههاى سياسى و مردم قرار گرفت. پس گرچه مردم از استبداد و ديكتاتورى ناراضى بودند، امّا انگيزه هاى مذهبى به آنها جهت مى داد و نمى گذاشت به سمت نفى ارزشهاى دينى و فرهنگ ملّى خود بروند و توسعه اى غربى و آمريكايى را بپذيرند.

به عنوان مثال ديگر، اگر فقدان توسعه سياسى، انگيزه انقلاب اسلامى بود، بايد در مواقعى كه رژيم فضاى باز سياسى اعلام مى كرد (همانند سالهاى 40 ـ 1339 و 1356) تب انقلاب فروكش مى كرد; در حالى كه مردم اين امتيازات جزئى را از اهداف اساسى خود بسى دورتر مى دانستند و خواستار تغيير اصل نظام بودند.

1. صادق زيبا كلام، پيشين، ص 134.

/ 337