مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ابلاغ شود تا تشتت آرا و برداشت پيش نيايد. اصل اساسى ساختن اين ايدئولوژى است، مهم نيست كه چه كسى يا كسانى آن را ارايه دهند. ولى بالاخره كسى بايد اين كار را بكند و اين امر ما را به فهم ديگرى از ريشه هاى انقلاب رهنمون مى كند كه آن را تحت عنوان «مبانى فكرى انقلاب اسلامى» مطرح كرده ايم. قصد ما اين است كه ببينيم انديشه و تفكر يك انقلاب به شكل و سياق انقلاب اسلامى و با اهداف و آرمانهاى آن مستظهر به چه ايدئولوژى و انديشه اى بود كه آن را از ديگر تجربه هاى تاريخى دوره معاصر ايران متمايز كرد. در واقع اصلى ترين و مهمترين ريشه هاى انقلاب را در اين قسمت بايد جستجو كرد و بحث بسيار عميق و اساسى است كه بيشتر مورد غفلت تحليل گران انقلاب اسلامى قرار گرفته است. در بحث انقلاب اسلامى اشاره مختصرى به بحث اجتهاد و نقش آن در پويايى مكتب تشيع داشتيم. در اينجا بايد اضافه كنيم كه شيعه با استفاده از اين ابزار و با بينش اجتهادى خود توانست مطابق شرايط و مقتضيات زمان در موضوعات جديد حكم و فتوا داده و در واقع وضع موجود را بر مبانى نظرى طغيان عليه حاكم ظالم تطبيق دهد. به عبارت ديگر امتياز اساسى انقلاب اسلامى اين بود كه در رأس ايدئولوگها و رهبران آن، مرجع تقليد شيعه قرار داشت كه حكمش براى مردم نافذ بود و احكام را با شرايط زمان تطبيق مى كرد. كار اساسى مجتهد استخراج حكم خدا در موضوعات و موارد مختلف است و در جريان انقلاب اسلامى، مجتهدين نقش مهمّى داشتند كه با تطبيق وضع موجود بر مبانى نظرى قيام، توانستند براى مردم در مسايل روز دستورالعمل بدهند و ايدئولوژى انقلاب را بسازند. اجتهاد وسيله اى است كه شيعه به كمك آن مسايل مستحدثه را حل مى كند و در سالهاى قبل از پيروزى انقلاب اسلامى، حضرت امام خمينى (رحمه الله) و ديگر رهبران رده دوم (مجتهدين) نقش بسيار مهمّى داشتند كه تكليف شرعى مردم را در مقابل رژيم روشن كنند و مردم را اقناع كنند كه اين مورد مستحدثه، به طور دقيق مصداق قيام عليه