مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ثانياً سلطنت را نفى نكرده، قصد حفظ كليت نظام موجود را داشت و حكومت كمال مطلوبى را هم ارايه نداد; ثالثاً هيچ گاه پايگاه اجتماعى و مقبوليت مردمى در جامعه نداشت و ايده آلهاى آن، بسى با اصول و معيارهاى مورد پذيرش مردم فاصله داشت. به همين دليل، آنها نه مبادى نظرى و فكرى منسجمى داشتند و نه پايگاه توده اى و نه حتّى يك رهبرى موجّه. بدين ترتيب، اين جريان فكرى و انديشه آن، با طرح نظرى ما از انديشه انقلاب اسلامى چندان تناسبى ندارد و در نتيجه نمى تواند مبناى فكرى انقلاب اسلامى قلمداد شود.