مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
روش رئاليسم، در ردّ ماترياليسم و خنثى كردن فعّاليتهاى حزب توده كه در شرايط خاص اواخر دهه 1320 و اوايل دهه 1330 پايه اعتقادى جوانان را تهديد مى كرد، نوشته شد. از خصوصيات عمده شهيد مطهّرى، حسّاسيت فوق العاده وى در برابر اسلام و قرآن و حفظ خلوص ايدئولوژيك نهضت اسلامى ايران بود; ايشان كوچكترين انحرافى را كه در برداشت تفسيرى، فلسفى، اقتصادى و اجتماعى افراد و جريانها مى ديد، (1) عكس العمل نشان مى داد و اين مقابله فكرى و قلمى استاد، به پشتوانه احاطه و تسلّطش بر علوم اسلامى بود. بدين لحاظ، نقش شهيد مطهّرى در تحكيم بنيان ايدئولوژيك و مبانى فكرى انقلاب اسلامى كه از شخص ديگرى غير از او بر نمى آمد، كاملاً روشن است. در شرايط سالهاى دهه 1350 كه تبليغات و كارهاى ايدئولوژيك مسلمانان چپ زده (بخصوص سازمان منافقين) گسترده بود و روز به روز جوانان مسلمان به خيل آنها مى پيوستند، شهيد مطهّرى با تأليف كتابها و ايراد سخنرانيها و كنفرانسها در مجامع مختلف، ماهيت ماركسيستى سازمان مذكور را آشكار و حتى فكر آنها را به امام (رحمه الله) معرفى نمود و مانع تأييد آنها از سوى امام (در سال 1351) گرديد. (2) اين در حالى بود كه بسيارى از علماى روشنفكر و فضلا و محققين اسلامى در قم و تهران و مشهد، خطر التقاط را احساس نمى كردند و از كنار آنها بسادگى مى گذشتند و حتّى خيلى از همرزمان مسلمان و مؤمنين صف مقدّم انقلاب اسلامى، آنها را تأييد مى كردند. در شرايطى كه در اواخر دهه 1340 و اوايل دهه 1350، افكار التقاطى و انحرافى و روشنفكرانه حتّى در حوزه علميه قم نيز رواج يافته بود و مسايل اسلامى و آيات قرآن را تحريف و تفسير مادّى مى كردند، (3) شهيد مطهّرى با تيز بينى، به انحرافهاى سازمان منافقين پى برد و به مقابله با تفكّر و انديشه آنها پرداخت.