مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
صاحبان اين تفسيرها، آنها را ماترياليسم اغفال شده مى ناميد كه ناخواسته ماترياليسم را تبليغ مى كنند. (1) نقد دكتر شريعتى: نقد و نقب شهيد مطهّرى به تحليلهاى مادّى، به طيف وسيعى از افراد و گروههاى مبارز بر مى خورد; و مرحوم شريعتى، يكى از اين افراد بود. (2) شهيد مطهّرى به دليل حسّاسيت فوق العاده اش به خلوص ايدئولوژيك نهضت اسلامى، در برخورد با همه افراد و گروهها، بدون محافظه كارى و مسامحه، موضع گيرى مى كرد. وقتى به ايشان گفته مى شد كه اين مطلب ممكن است براى بعضى گران باشد، اصرار داشت كه مهم نيست و بايد بيان شود تا اسلام ناب روشن گردد. (3) در شرايطى كه دكتر شريعتى داستان هابيل و قابيل را به معناى پايان يافتن دوران كمون اوّليه و نابودشدن نظام برابرى و برادرى نخستين مى دانست كه دو نظام اقتصادى كشاورزى و دامدارى را به نمايش مى گذارد، (4) شهيد مطهّرى مى نويسد: «جنگ هابيل و قابيل، تمثيلى از جنگهاى طبقاتى انسانها نيست; اينها ماركس زدگى است». (5) استاد مطهّرى همچنين جزوه «حسين، وارث آدم» دكتر شريعتى را نوعى توجيه مادّى ماركسيستى تاريخ مى داند و مى نويسد: «اين كتاب نوعى توجيه تاريخ است بر اساس مادّى ماركسيستى، نوعى روضه ماركسيستى است براى امام حسين (عليه السلام) كه تازگى دارد». (6) بر همين اساس، شهيد مطهّرى در اعلاميه اى كه در آذرماه 1356منتشر كرد، ضمن اشاره به نقاط مثبت دكتر شريعتى، نقاط منفى آثار وى را متذكّر شد تا خيل عظيم