مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
«هستى» و «وجود» همه اشياء يكى است. (1) بر همين اساس، وجه الاشتراك همه اشيا را «وجود» و مابه الامتياز و وجه اختصاصى آنها را «ماهيت» ناميده اند. (2) در علم جديد هم از فنومن Fenomen يا پديده در مقابل نومن Nomen يا حقيقت و كنه شىء بحث مى شود كه تقريباً معادل همان ماهيت و وجود در فلسفه اسلامى است. از اين نظر، پديدارشناسى (3) در علم جديد معادل شناخت ماهيت اشيا است و مى توان از ماهيت هر چيزى بحث نمود. در مورد انقلابها هم «ماهيت» و «وجود» مصداق دارد و هر انقلابى مركب از اين دو حيثيت است كه نبايد آن دو را يكى كرد و بايد از هم تميز داده شوند. ماهيت انقلاب در واقع در مقابل «كنه» و «اصل» انقلاب به كار مى رود كه ثابت و در همه انقلابها يكسان است. از آنجا كه ماهيت، عينيت دارد (4) و به وجه ظاهرى و قابل ادراك حسى پديده اشاره دارد، مى توان ماهيت انقلاب را صرف تظاهر و وجه برجسته و غالب آن دانست ـ كه در اولين برخورد به ذهن محقق متبادر مى شود و انتزاع مى گردد ـ و نه «واقعيت» انقلاب. به عبارت ديگر، ماهيت انقلاب بخشى از انقلاب و تظاهر بيرونى و نمود عينى انقلاب است و نبايد همه واقعيت پنداشته شود، بلكه بخش اصلى و مهم آن را بايد در ريشه ها و علل آن جستجو نمود.