مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
مى گذشت و با توجّه به تحوّلات عظيم عصر جديد و تبليغات منفى مخالفان اسلام، حكومت اسلامى امرى مبهم و نامفهوم بود. (1) بر همين اساس، امام (رحمه الله) با اشاره به تبليغات منفى استعمارگران و ناآگاهى افراد جامعه، مى نويسد: «استعمارگران به نظر ما آوردند كه اسلام حكومتى ندارد! تشكيلات حكومتى ندارد! بر فرض كه احكامى داشته باشد، مجرى ندارد; و خلاصه اسلام، فقط قانونگذار است». (2) اثبات حاكميت فقها: در چنين شرايطى، امام (رحمه الله) همه تلاش خود را به كار مى برد تا ولايت و حاكميت را براى فقها اثبات كند و اين كار را با زبانى ساده و در عين حال مستند به آيات قرآنى، اخبار و احاديث و با دلايل عقلى انجام مى دهد. امام (رحمه الله) با اشاره به رويه و سنّت پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) در تعيين جانشين براى خود، استدلال مى كند كه اين امر براى اجراى احكام خدا بوده و در شرايط غيبت، اجراى احكام به عهده فقها و علما است; به عبارت ديگر، امام ; سعى مى كند با اثبات مجريه در اسلام (علاوه بر تشريع قانون)، اعمال حاكميت و قبضه قدرت حكومتى توسط فقها را اثبات كند. بر همين اساس مى نويسد: ما معتقد به ولايت هستيم و معتقديم پيغمبر اكرم 9 بايد خليفه تعيين كند و تعيين هم كرده است. آيا تعيين خليفه براى بيان احكام است؟ بيان احكام، خليفه نمى خواهد; خود آن حضرت بيان احكام مى كرد. همه احكام را در كتابى مى نوشتند و دست مردم مى دادند تا عمل كنند. اين كه عقلا لازم است خليفه تعيين كند، براى حكومت است. ما خليفه مى خواهيم تا اجراى قوانين كند. قانون مجرى لازم دارد. در همه كشورهاى دنيا اين طور است كه جعل قانون به تنهايى فايده ندارد و سعادت بشر را تأمين نمى كند. پس از تشريع قانون بايد قوّه مجريه اى بهوجود آيد. در يك تشريع يا در يك حكومت اگر قوّه مجريه نباشد، نقص وارد است. به همين جهت، اسلام همان طور كه جعل قوانين كرده، قوّه مجريه هم قرار داده است. ولىّ امر، متصدى قوّه مجريه قوانين هم هست. اگر پيغمبر اكرم (رحمه الله) خليفه تعيين نكند... رسالت خويش را به پايان نرسانده است. ضرورت اجراى احكام و ضرورت قوّه مجريه و اهميت آن در تحقّق رسالت و ايجاد نظام عادلانه اى كه مايه خوشبختى بشر است، سبب شده كه تعيين جانشين، مرادف اتمام رسالت باشد. در زمان رسول اكرم (رحمه الله) اين طور نبود كه فقط