مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
و اقعى حكومت اسلامى مى گذشت و با توجّه به تحوّلات عظيم جهانى، هيچ كس نمى دانست حكومت اسلامى چگونه حكومتى است، امام خمينى (رحمه الله) با ترسيم «ولايت فقيه»، چارچوب اصلى حكومت اسلامى را مشخّص كرد و به مردم ارايه داد و ثابت كرد كه احكام خدا تعطيل بردار نيست و در هيچ شرايطى، حتّى عصر غيبت نمى توان از اجراى احكام الهى سر باز زد. (1) با طرح حكومت اسلامى از سوى امام (رحمه الله) ، تكليف مردم روشن و هدف نهايى مشخّص شد و همه دريافتند كه تا كجا بايد پيش بروند، دامنه نهضت را تا چه حدّى گسترش دهند و درجه مقاومت و پايدارى را تا چه پايه اى بالا ببرند. متفكّران و آگاهان جامعه تلاش كردند، گويندگان متعهّد در مساجد و منابر به تفسير و تشريح آن پرداختند و خود را براى آن روز آماده كردند; زيرا امام (رحمه الله) به صراحت فرموده بودند: «براى اين كه وطن اسلام را از تصرّف و نفوذ استعمارگران و دولتهاى دست نشانده آنها خارج و آزاد كنيم، راهى نداريم جز اين كه تشكيل حكومت بدهيم». (2) امتياز نظريه امام: يكى از مسايل عمده درمورد طرح امام خمينى (رحمه الله) ، اين است كه امام (رحمه الله) ضمن استدلال عقلى و نقلى بر اصل ولايت فقيه، اركان و قواى اصلى حكومت را به طور كلّى مطرح مى كند و نيازى به بررسى فروع و جزئيات امر نمى بيند; (3) به عبارت ديگر، طرح امام (رحمه الله) ، فقط شامل خطوط كلى قواى سه گانه و ماهيت حكومت اسلامى بود و تفصيل آن به آيندگان واگذار شده بود. بر همين اساس، حضرت امام (رحمه الله) بروشنى مى نويسند: ما اصل موضوع را طرح كرديم و لازم است نسل حاضر و نسل آينده در اطراف آن بحث و فكر نمايند و راه بدست آوردن آن را پيدا كنند... و ان شاءاللّه تعالى كيفيت تشكيل و ساير متفرّعات آن را با مشورت و تبادل نظر بدست بياورند و.... (4)