مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
است (1) و از آنجا كه كلمه انقلاب در مفهوم متعدّى آن به كار مى رود، بر نوعى عمل ارادى دلالت مى كند. علاوه بر اين، كلمه انقلاب داراى جنبه تقدس و تعالى و مفهوم تكاملى و همين طور، واجد عنصر نفى و انكار است. با توجه به اين سه عامل، شهيد مطهرى مفهوم اجتماعى انقلاب را عبارت از: «وضعى را با اراده خود خراب كردن، براى رسيدن به وضع بهتر» و يا «واژگون كردن وضع حاكم براى برقرارى نظمى متعالى تر» تعريف مى كند. (2) در عين حال تأكيد مى كند كه انقلابها خصلت صرفاً اجتماعى ندارند، بلكه ريشه در سرشت انسانها دارند. (3) سامويل هانتينگتن، يكى از نويسندگان معاصر، انقلاب را به عنوان «يك تحول داخلى سريع، اساسى و خشونت آميز در ارزشها و اسطوره هاى حاكم بر جامعه و در نهادهاى سياسى، ساختارهاى اجتماعى، رهبرى و فعاليتها و سياستهاى دولت» (4) تعريف مى كند و آن را از ديگر انواع بى ثباتى سياسى نظير كودتا، شورشها و طغيانهاى اجتماعى و جنگهاى استقلال، متمايز مى سازد. اسكاچ پل كه از نظريه پردازان جديد و مشهور انقلاب است، براى تعريف و تحديد انقلاب، ميان انقلاب سياسى، انقلاب نوسازى و انقلابهاى اجتماعى تمايز قايل مى شود; (5) به نظر وى در انقلابهاى سياسى حكومت تغيير مى كند ولى ساختارهاى اجتماعى همچنان باقى مى ماند. در انقلاب نوسازى عكس اين جريان رخ مى دهد در حالى كه در انقلابهاى اجتماعى، هم در ساختار اجتماعى و هم در حكومت، تحولات اساسى رخ مى دهد. بدين لحاظ، انقلابهاى اجتماعى به نظر وى عبارتند از: تحولات سريع و اساسى